سلام 🙂✌ پارت ۸ داستان عشق یا قتل ک از این به بعد رو خعلییییی دوست دارم یعنی کلا داستان اصلی از اینجا شروع میشه🙂
( فقط اینکه این پارت کمتره ) پ ۸ ق ۱ : جونگ کوک هم انگار راضی نبود از چشماش میشد فهمید ک خیلی داره به زور تحمل میکنه لبخندای مصنوعی میزد خیلی تابلو بود
( تهیونگ ) روبه یه دره ایستاده بودم و اشک میریختم عشقم به خاطر خانوادش قبول کرده زن اون بشه گفت بابابزرگم به خاطر آبروش این کارو میکنه مگه جانگ کوک از بابابزرگش چی داره؟ یل نکنه راجب قتل اون روز ، هانا مدرکی بهش داده بوده؟ یا قبل این که بیاد خونه چیزی بهش گفته؟
+ اهههه چجوری اینطوری شد ن ا/ت ماله منه ن اون ماله منه
( ا/ت ) باید به جینهو میگفتم قضیه هانا رو چون اون میتونست به تهیونگ بگه ولی چطور بهش بگم؟ چند تا از دوستام دورم جمع شدن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
یااااا زود پارت بعدی رو بزار مغزم داره میترکه