☽︎عشق بنفش☾︎𝕡1𝐵𝑇𝑆

لباسام رو پوشیدم به سمت در حرکت کردم بعد از چند دقیقه راه رفتن بارون شدیدی گرفت منم خیلی دوست داشتم تصمیم گرفتم امشب اصلا خونه نرم و بیرون بمونم هیچکس که منتظرم نیست... (فلش بک به 5 سال پیش) رفتم توی انباری داشتم واسه خودم میگشتم و وسایلا رو نگاه میکردم که یه جعبه آبی دیدم بازش کردم یک برگه بود نوشته بود... فرزند خواندگی ا/ت ا/د(فامیلتون) چی؟ من...بچه خودشون نیستم؟ رفتم طبقه بالا خونه ا/ت:مامانننننن مامان:چیشده؟ ا/ت:تو مامان من نیستی نه؟ مامان:تو از کجا فهمیدی؟باور کن توضیح میدم برات ا/ت... ا/ت:لازم نکرده رفتم تو اتاق درو قفل کردم وسایلم رو جمع کردم پاسپورتو ور داشتم بلیط کره گرفتم اومدم بیرون

مامان:وایسا ا/تتت ا/ت:بلیط گرفتم دارم میرم خانم من‌ دیگه بچه ی شما نیستن میفهمی؟ به زور اومدم بیرون سوار تاکسی شدم رفتم سمت فرودگاه بعد نیم ساعت نوبت پرواز ما بود بعد 11 ساعت توی کره جنوبی شهر سئول فرود اومدیم ا/ت:جیغغغ بوی کره جنوبی میاددددد ولی...دیگه نه خوانواده دارم نه چیزی...باید مستقل ‌شم رفتم دنبال کار سه وقت کار پاره وقت کار می‌کردم و توی هتل بودم بلاخره بعد از 3 ماه تونستم یک خونه ی مناسب پیدا کنم و توش زندگی کنم هر وقت کنسرت و فن ساین بی تی اس بود میرفتم تنها دلیلی که تا همینجا تحمل کردم...همونا بودن (پایان فلش بک) همينطور بدون چتر زیر بارون راه میرفتم تو فکر بودم که خوردم به یکی ا/ت:ببخشید آقا یونگی:اشکال نداره مَرده رفت ولی صداش چقدر شبیه صدا یونگی بود...ولش کن

ساعت 12 شب بود تازه رفتم ببینم شهر بازی بازه یا نه دیدم بازه رفتم تو بازیا رو کردم و اومدم بیرون رفتم رستوران نودل کیمچی و مرغ سوخاری خوردم اومدم بیرون یونگی:نمیتونستم اون دختره رو از ذهنم بیرون کنم عکس لباسش عکس من بود پس امکان اینکه ارمی باشه زیاده در این صورت حتما توی فن ساین یا فن میتینگ باز میبینمش ا/ت:ساعت 1 و نیم بود زنگ زدم شی هان شی هان:سلامممم ا/ت ا/ت:سلام اوپا چطوری؟ شی هان:مرسی تو خوبی؟ ا/ت:آره خوبم چه خبر؟ شی هان:اهم اهم خبر گزاری شی هان گزارش میکنه خانم کیم ا/ت امروز شی هان فارغ التحصیل شدددد ا/ت:خداییییی؟مبارک باشههههههه بیا جشن بگیریم شی هان:باشه الان کجایی ا/ت:الان پیش مغازه کره لاورم شی هان:اوکی اومدم

خب این اولین پارت بود و تمام شد🙂❤️

خب این اولین پارت بود و تمام شد🙂❤️

و اینکه مشخصات شخصیت ها رو میزارم خدافظ😐👐🏻