#یونجی 🦄 فعالیت اصلی 🙃🤩 اصکی ممنوع کیوتم #وانشات_کوکی🐰 PT.3🦋 #دفتر_اطلاعات_بفرمایید☎️🏫
از زبان ا/ت:
صبح ساعت 7 بیدار شدم و تا 7 و نیم سریع آماده شدم و به ایستگاه اتوبوس رفتم.
ساعت 7 و 55 دقیقه رسیدم به محل کارم
دوباره شروع شد تا ساعت 8 شب باید خشک یجا بشینم و هی شماره تلفن و آدرس بدم.
امیدوارم یروز همه چیز عوض شه
.......
ساعت 7 شب بود و فقط 1 ساعت دیگه می خواست تا نجات پیدا کنم.
از زبان کوک:
خیلی هیجان داشتم، خودش بود خود ا/ت بود. من و ا/ت از زمان بچگی باهم دوست بودیم. ب ی مهد کودک میرفتیم، ب ی دبستان میرفتیم، ب ی مدرسه راهنمایی و دبیرستان می رفتیم ولی از زمان ورود ب دانشگاه دیگه ندیدمش چون دانشگاه اون و من متفاوت بود. تا اینکه یروز موقع برگشت از فن ساین ا/ت رو دیدم که انگار داشت با یکی دعوا می کرد. اون آدم دعوایی نبود و باید سر در میوردم که چی شده.
یکم که تحقیق کردم متوجه شدم پدر و مادرش رو از دست داده و عموش با کلک داراییش رو ازش گرفته و حالا توی ی دفتر اطلاعات کار میکنه.
باید میرفتم و ازش مراقبت میکردم نمی تونستم تو این حال ا/ت رو ببینم.
پس قرار شد 1 ساعت قبل از تموم شدن ساعت کاریش ببینمش. اون حتما من رو یادش هست .
از زبان ا/ت:
منتظر تماس بعدی بودم که یکی از نگهبان ها امد و گفت یکی دم در با شما کار داره
از رئیسم اجازهگرفتم و رفتم دم در و ی آقایی دیدم که بجا 4 تا شونه یه 10 تایی شونه داشت😬یکم ازش ترسیدم چون خیلی قوی و پر زور می زد باشه
(ا/ت»+ / اون آقاهه»$)
+سلام با من کاری داشتین؟
$سلام.شما باید همراه من بیاین
+کجا؟ پس کارم چی؟
$وقتی بیاین متوجه میشین و کارتون هم یکی رو بجاتون گذاشتیم
+باشه
همراه اون مرده رفتم و سوار ی ماشین که مشکی بود و شیشه های دودی سیاه داشت شدیم.
جلوی یه امارت خیلییی بزرگ نگه داشت و ریموت رو زد و منتظر شد در باز شه.
THE AND🦄
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
چرا کم مینویسی🤐🤨😰😭
خیلییییی کم مینویسی یونو؟ 😐
عالییی ول بیشتر بنویس 😐💕
آی نو😅😂
ولی هر سری 3 یا 4 تا پارت آپ میکنم
عاااالی بیییدددد بازدیدا مهم نیس تو فقط ادامه بدهههه😭💜
مرسی از انرژیت کیوتی 😚😚