پارت2
که همه مردم خشک شده بودن
اصلا نمیتونستن تکون بخورن
از زبان لیسا:
اولش فکر کردم دارم خواب میبینم ولی بعد فهمیدم خواب نیست
دخترا:این غیر ممکنه.
دخترا چون خیلی ترسیده بودن یه چند ساعتی وسط استودیو خشکشون زده بود
که یعک دفعه رزی:
ععععععععع (دیگه اینو به عنوان جیغ قبول کنید لطفا😂😂🤣🤣)
لیسا،جنی،جیسو:چی شده چرا جیغ میکشی؟
رزی: یه موجودی مثله.....مثله...مثله
لیسا:مثل چی؟ جیسو: بگو دیگه
رزی:یه موجودی انگار تو سایه ها خودشو تلپرت کرد😱😨
جیسو:خیالاتی شدی دختر
جنی ، لیسا: من متمئن نیستم
لیسا:بچه ها ببینید هنوز مردم جلو چشممون انگار خشک شدن
جنی:لیسا راست میگه
لیسا : من متمئنم قراره اتفاق های بدی بیوفته😖😩
که یکدفعه........ ععععععععع (صدای جیغ😂)
مطمئن رو اشتباه نوشتی
عالی آجی❤️🖤😍😍😍
لایکیدم😘😉
خیلی عالی بود فقد قسمت جیغه😹😹🙌کف کردم
من کلا به جیغ علاقه دارم😃😂
عالی فقط خیلی کم مینویسی
شرمنده همه رو از قبل نوشتم دیگه ولی داستان های بعدی رو سعی میکنم زیاد بنویسم❤