خواهر مرینت کیه؟

مرینت : صبح از خواب بیدار شدم مامان و بابام خوشحال بودند و یه کیک بزرگ درست می‌کردند گفتم چی شده؟ مامان و بابام گفتند خواهرت امروز میاد من گفتم خواهرم!

سابین مامان مرینت :من یه بچه دو قلو دیگه داشتم وقتی که ۵ ماهش بود گم شد و دیگه پیدا نشد امروز پلیس ها گفتند پیدا شده

مرینت :توی راه مدرسه بودم و توی فکر خواهرم بودم که خوردم به آدرین و بلند شدم و گفتم ببشخید یعنی مبخشید یعنی ببخشید توی زنگ تفریح به آلیا گفتم من یه خواهر دارم کلویی فال گوش وایساده بود من گفتم بریم یه جا دیگه

مرینت : قضیه رو به آلیا گفتم آلیا گفت گفت مادر و پدرت گفتند اون کیه من گفتم اون کیه؟ آلیا گفت اون...... تو همون موقع زنگ مدرسه زد و رفتیم توی کلاس

مرینت :من نتونستم درس بخونم حواسم به خواهرم بود خانم مندلیو بهم گفت برو تو دفتر مدیر من با خجالت رفتم توی دفتر مدیر

مرینت :وقتی برگشتم خونه مامانم گفت خواهرت تا یه ربع دیگه میاد من خوشحال شدم و براش یه کلاه دوختم وقتی رفتم پایین از در اومد اون اون........

سابین مامان مرینت :من یه بچه دو قلو دیگه داشتم وقتی که ۵ ماهش بود گم شد و دیگه پیدا نشد امروز پلیس ها گفتند پیدا شده