های گایز چطورین امروز با داستان های ترسناک اومدم..... بگین که بازم بزارم یانه؟
۱*احساس کردم مادرم منو از آشپزخونه که طبقه پایین هست،صدا زد.درِ اتاقمو باز کردم که همون موقع در اتاق بغلی هم باز شدو مادرم بیرون اومدوبهم گفت:عزیزم منو صدا کردی؟...
۲*یه گربه خریده بودم که فقط بهم نگاه میکرد.امروز فهمیدم تمام مدت به پشت سرم ذل میزد...
۳*ساعت۱۲:۰۷شب یه زن با خنجر سینمو شکافت...یهو از خواب بیدار شدم...چشمم به ساعت افتاد...ساعت۱۲:۰۶شب بود...همون موقع در کمد دیواریم آهسته باز شد...
۴*یه مسئله ریاضی بدجور اعصابمو به هم ریخت.رفتم پیش بابام تاشاید اون بتونه حلش کنه.در اتاقشو زدم.گفت:بیاتو...رفتم داخل و درو پشت سرم بستم...دستم رو دستگیره در بود که یادم افتاد بابام ۶روزه رفته ماموریت و هنوز نیومده...
*با صدای چند ضربه به شیشه از خواب بیدار شدم،اول فکر کردم صدا از پنجره میاد،تا اینکه صدا رو از آیینه شنیدم...
۶*زنم که کنارم روی تخت خابیده بود ازم پرسید که چرا اینقدر سنگین نفس میکشم؟من سنگین نفس نمیکشیدم...
۷*با صدای بیسیمی که تو اتاق بچم هست بیدار شدم و شنیدم زنم داره براش لالایی میخونه،روی تخت جابه جا شدم و دستم خورد به زنم که کنارم خوابیده بود...
۸*هیچ چیز مثل خنده یه نوزاد زیبا نیست مگر اینکه ساعت ۱شب باشه و خونه تنها باشی...
۹*بچم رو بغل کردم و توی تختش گذاشتم که بهم گفت:بابایی زیر تخت رو نگاه کن هیولا نباشه منم واسه اینکه آرومش کنم زیرتخت رو نگاه کردم.زیر تخت بچمو دیدم که بهم گفت:بابایی یکی رو تخت منه...
۱۰*یک عکس از خودم که روی تختم خوابیدم تو گوشیم بود.من تنها زندگی میکنم...
۱۱*چراغ اتاقش روشنه اما من الان از سر خاکش برگشتم...
۱۲*در تمام زمانی که توی این خونه زندگی کردم حاضرم قسم بخورم بیشتر از درهایی که باز کردم،بستم...
۱۳*خوابیده بودم...ناگهان حرارت دستی رو به دور گردنم احساس کردم....به اطراف نگاه کردم؛کسی در آن نزدیکی نبود...
۱۵*آخرین انسان روی زمین تنها در اتاقش نشسته بودکه ناگهان در زدند؟!!...
۱۶*جالب اینجاست این داستانا بعضیاشون "حقیقت" دارند......
🌩پایان🌩 چالش نداریم ولی... چالش داریم😹😹
چالش در بعدی 🖤👻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تو خونه تنها بودم که در جا کفشیمون باز شد بعد بسته و یه ظرف جابه جا شد. واقعیت رو میگم
تو خونه تنها بودم که تز تو اشپزخونه صدای حرف زدن و بعد شکستن ظرف امد
اسلاید هفتتتتت👌🏻👌🏻👌🏻
واییی امشب اصلا نمیتونم بخوابم واییی
راستی قرعه کشی 20000 امتیازی با هر شانس 250 امتیاز دارممم😍😍😍😍
توی خونه تنها بودم اما از ترس اینکه جن و روح نیاد سمتم تلویزیون روشن میکنم😁😁
تو خونه تنها موندم ولی هیچ اتفاقی نیوفتاده
عالی ،ولی امشب دیگه سکته رو میزنم
یاخدا منظورت از '' حقیقت '' چی بود حاجی 🥶😱😨
جچ= یک با خونه تنها بودم نشسةه بودم روی مبل اتاق مامانم و کمد دیواریش معلوم بود احسای کزدم یکی داره بهم خیره میشه که یهو از تلویزیون فیلم ترسناک پخش شد از تو ماهواره 😂😂😂😂
من همینجوری شبا با صد تا ترس میخوام امشب عمرا خوابم ببره😰😰😰😰😰😰
برگام موند خودم ریختم 😵😵😵😵😵
😹😐