
سلام دوباره من اومدم اینم پارت ۱۳ و اینکه امیدوارم لذت ببرید و لایک و کامنت یادتون نره صفحه آخر هم چالش داریم ممنون از کسانی که در تست قبل به چالش پاسخ دادند .....

خب اون اون دختره کلویی بورژوا بود وقتی دیدمش تعجب کردم دستش ۱ دختر کوچولو بامزه بود خیلی کلویی خوشگل شده بود راوی : وقتی همه رفتند مرینت و کلویی با هم رفتند داخل ماشین مرینت و کلویی خیلی از مرینت خواهش کرد که مرینت او را ببخشه چون داخل دوران بچگی که دبیرستان بودند کلویی خیلی مرینت را اذیت کرده و الان کلویی دختر خوبی شده (بچه ها کلویی ازدواج کرده با یک پسره که اسمش مارکاف هست و یه دختر کوچولو ۱ ساله داره و با مارکاف داخل نیویورک آشنا شده و الان اومدم پاریس مسافرت . ) کلویی ☝️☝️
بعد از گفت و گوی مرینت و کلویی با هم مرینت از کلویی پرسید اسم دخترت چیه کلویی کلویی : اسمش إکلبسا هست و اسم دختر های تو چیه ؟ مرینت : مرلین و آدرینا . خلاصه دیگه کار مرینت که داخل شرکت تموم شد مرینت به آدرین زنگ زد و گفت که کلویی اومده و اینا و بعد آدرین گفت آخر داخل هتل 🏨 میکنند بگیم بیان این چند روز خونهی ما که بزرگ هم هست و پر از اتاقه مرینت هم قبول میکنه . هتل کلویی اینا ☝️(~_~;)(~_~;)(~_~;)(~_~;) مرینت : کلویی میگم که اگر دوست داری میتوانی با مارکاف و إکلبسا بیاید خونه ما تا وقتی که پاریس هستید خونهی ما هم بزرگه هم ما از تنهایی در میایم . کلویی : باشه عزیزم ممنون ازت حالا با مارکاف صحبت میکنم اگر قبول کرد میایم . ( مارکاف یکی از بچه های دوست بابای آدرین هست یعنی یه جورایی آدرین میشناستش و توی نیویورک خونه اونا هم میرفتند . )
بعد از ظهر . پیام کلویی به مرینت : سلام مرینت جون خوبی گلم میگم که مارکاف قبول کرد اگر زحمتی نیست ما ۳ ساعت دیگه بیایم دیگه خونهی شما اگر شما مشکلی ندارید . مرینت :سلام عزیزم خوبی ممنون نه عزیزم چه مشکلی چقدر هم خوب که مارکاف قبول کرد آدرس هم برات میفرستم بیا عزیزم منطزل خودتونه (خیلی دیگه به نظرم مجلسی و از زبون خانم های ایرانی شد 😉🤣🤣🤣) مرینت :به آدرین که داخل اتاق بچه ها بود خبر دادم گفتم که دارن میان بچه ها اینا و گفتم که اسلی و لونا گفتم که بروند و دو تا اتاق آماده کنند برای کلویی اینا .
۲ ساعت بعد از زبان مرینت : به مری هم گفتم بره یه شام توپ درست کنه که بچه ها لذت ببرند (کلویی اینا داخل نیویورک خیلی پولدار هستند و خانواده مارکاف اینا هم پول دارن و داخل نیویورک یک شرکت که کارشون کاشت ناخون و اینا هست مال کلویی هست اون شرکت و یک ساختمون ۴۰ طبقه هست داخل شمال نیویورک که مدیر ساختمان 🏢 مارکاف هست و یکی از اون طبقات که هر طبقه ۷ تا واحد دارد به نام کلویی هست . ) مرینت :صدای مرلین بلند شد و در کنارش صدای ادرینا هم بلند شد و من سریع رفتم بغلشون کردم و اوردمشون پایین بعد از نیم ساعت صدای زنگ در اومد اسلی رفت و در رو باز کرد کلویی اینا بودند و بعد از نیم ساعت احوال پرسی و اینا من نگاه ساعت کردم دیدم ۸ و نیم شبه دیگه رفتیم سر میز شام که مری غذاهای خیلی خوشمزه ای درست کرده بود. ۳ نوع غذا داشتیم :۱ کباب ۲ سوشی 🍣 ۳ هم غذای گیاهی اینجور چیزا بود که ما بهش میگفتیم Vegeterian food ☝️☝️خیلی هم خوشمزه بود
بعد از شام همه، رفتیم و خوابیدیم که فردا با صدای مرلین از خواب. بیدار شدم .

خب تمام شد . چالش : اسمتون رو بهم بگید .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
ج. چ:سپهر
عایییی ملینا 🙃
ممنون ملینا جان
دوستان اگر دوست ندارید نظر دهید ندهید ولی وقتی هم میدهید توهین نکنید
😐😐😐😶🤣
چالش :بتوچه😐😂
😂😂😂😂
اره به توچه