سلام دوستان...این اولین داستان کنه....امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان مرینت:صبح با صدای تیکی پاشدم که میگفت:مرینت پاشو.با چشم های خواب آلود نشستم روی تخت.ساعتو نگاه کردم و گفتم:تیکی نیم ساعت تا شروع مدرسه مونده.گفت:
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عاشقانه هم بنویس💞💞💞
عالی فقط بیشتر ینویس
عالی بود آفرین
سلام خوبی گفتم هرکی به تست های من نظر بده منم به تستش نظر میدم قول میدم ❤️
من داستان نمیخونم اما بجاش فقط نظر میدم خوبه 😉؟
خوشحالم دوست داشتین
بقیه رو نمیدونم ولی من که از دوست داشتن هم یه چیزی اونورترم
خوبه بد نیست