Miraculous Lady bug 28

لطفا نظرات فراموش نشه???

(شرمنده دوستان عزیز من خیلی متاسفام برای اینکه دیر این قسمت رو گذاشتم . مواقعا معذرت می خوام من تا حالا 2 بار قسمت 28 رو نوشتم و یک بار قسمت 29 ولی تستچی هیچکدوم رو قبول نکرد باز هم از شما دوستان بزرگوار معذرت می خوام .)از دید مرینت:وقتی از خواب بیدار شدم آدرین هم داشت منو صدا می کرد و می گفت عزیزم بلند شو دیگه رسیدیم.منم بلند شدم و رفتیم چمدونامونو برداشتیم و رفتیم دم در فرودگاه که

دیدیم تیم اونجا وایستاده.رفتیم پیش تیم و بهش سلام کردیم و همو بقل کردیم . بعدش هم تیم گفت: دیگه بریم حتما شما خیلی خسته شدید

بعد تیم رفت پشت فرمون و ما هم نشستیم عقب و بعد من به تیم گفتم چرا با راننده ات نیومدی؟ اون‌گفت که ساعتو نگاه کنید الان ساعت 2 بامداده الان راننده هام رفتن خونه هاشون.بعد آدرین به تیم گفت:تیم چرا این موقع شب اومدی دنبالمون ما خودمون با تاکسی میومدیم.

بعد تیم گفت مگه میشه شما ها رو تو این شهری که نمی شناسید تنها بزارم معلومه که نه. بعد ما هم تشکر کردیم و بعد تیم گفت اوپس رسیدیم . بعد تیم بهمون گفت اگه میشه یکم آروم تر بریم داخل چون آرور خوابیده و دکتر گفته که استرس برای آرور بده.ما هم گفتیم باشه. تیم آروم ما رو برد تو اتاقمون. بعد من گفتم تیم میشه بگی دستشویی کجاست ؟ تیم گفت طبقه پایینه. منم آروم رفتم پایین

بعد از اینکه از دستشویی اومدم گفتم که برم یه پارچ آب بردارم چون من اگه شب تشنه ام بشه به خاطر دست و پا چلفتی بودنم ممکنه سوتی بدم به خاطر همین یه پارچ آب و یه لیوان برداشتم و با خودم بردم بالا

بعد رفتم داحل اتاق دیدم آدرین رو تخت دراز کشیده . رفتم پیشس و بهش گفتم عشقم خسته شدی؟ اون گفت آره بانوی من خیلی خسته شدم واقعا پرواز طولانی بود

گفتم آره واقعا پرواز طولانی و خسته کننده ای بود. بعدش آدرین گفت خیلی دوستت دارم بانوی من و من گفتم من بیشتر و همو بوسیدیم.بعدش نفهمیدم کی خوابم برد.قردا صبح که از خواب بلند شدن خیلی تعجب کردم چون امشب بدون صدا کردن تیکی یا آدرین بیدار شدم???واقعا تعجب داشت.

بعدش رفتم پایین تا برم دست و صورتمو آب بزنم که دیدم کارکنای خونه تیم میز صبحونه رو چیدن واقعا هم میز خیلی کاملی بود.من که خدایی حسابی کیف کردم.دست و صورتمو شستم و رفتم که روب کاناپه بشینم دیدم تیم هم بیدار شده. نشستم کنارش تا یکم با هم حرف بزنیم. نشستم کنارش و بهش گفتم خیلی نامردی که عروسی من نیومدی. اونم پشت کلشو خاروند و گفت خب دیگه یه مسائلی پیش اومد ولی در هر صورت معذرت می خوام. من گفتم اشکالی نداره. بعد تیم گفت : مرینت من امروز مسابقه دارم و باید برم شرمنده این یهویی پیش اومد ولی امروز می تونی آرور رو ببری دکتر ؟ من گفتم چرا نشه معلومه که میشه. بعد تیم ازم تشکر کرد و گفت: اگه میشه برو بالاآدرین رو برای صبحونه بیدار کن و ببین اگه آرور ببدار شده اگه میشه بیارش پایین. من گفتم باشه و رفتم

اول رفتم سراغ آدرین???:رفتم پیشش و گفتم عزیزم بیدارشو ،دیدم فایده نداره،بعد گفتم عشقم بیدار شو،دیدم فایده نداره.بعد گفتم‌پرنس رویاهام دیدم هیچ. بعد داد زدم آآآآآآدددددرررررریییییننننن.باور نمی کنید بازم فایده نداشت. بعد گفتم پس باید به زور متوصل بشم.بعد اون پارچی که دیشب گذاشته بودم کنارم رو برداشتم و اون ایوان رو پر آب کردم و آب رو خوردم. بعدش پارچ آب رو رو سر آدرین خالی کردم.آدرین یه جوری از خواب پرید که انگار جن دیده بود منم که فقط داشتم می خندیدم???

بعد آدرین گفت که نمیشه یکم نرم تر منو بیدار کنی بانوی من؟ منم گفتم تو راه نرم حالیت نیس‌.بعد آدرین گفت حالا چی شده؟ من گفتم بیا بریم صبحونه بعد آدرین گفت داشتی منو سکته میدادی بعد میگی بریم صبحونه.گفتم خب معذرت می خوام ولی منتظرتیم. بعد آدرین گفت بزار لباسمو عوض کنم الان میام منم گفتم باشه.بعد رقتم پیش آرور دیدم که اوت روی تخت نشسته.بعد گفتم آرور جونم سلام.اونم سلام کرد و با هم احوالپرسی کردیم . بعد بهش گفتم بیا بریم پایین صبحونه بخوریم اونم گفت باشه بریم. من هم دستش رو گرفتم و بردم نشوندمش سر میز همون موقع بود که آدرین هم اومد پایین و تیم هم اومد سر نیز و همه با هم نشستیم و صبحانه خوردیم. ممنون که تا اینجا با ما همراه بودید. لطفا نظرات فراموش نشه???و پوزش به دلیل اینکه این پارت رو دیر گذاشتم???من واقعا این سوین باریه که قسمت 28 رو می نویسم .و حتی قسمت 29 رو هم نوشتم ولی نه دو تا قسمت 28 که قبلا نوشته بودم رو تستچی قبول کرد نه قسمت 29 رو. باز هم معذرت می خوام