سلام دوستان گلم امروز اومدیم با یکقسمت عالی از داستانم امیدوارم خوشتون بیاد و لذت کافی رو ببرید
خب آنچه گذشت : آدریانوس با قدرتش همه رو بیدار کرد الان براتون توضیح میدم
(دوستان قدرت آدریانوس در واقع از اون جهانی که سفید بود و پیش جیم بود نشعت میگیره پس قدرت هاش مربوط به این دنیا نیست برای همین تونست بقیه رو بیدار کنه )
خب بریم سراغ داستانمون :
از زبان مرینت : دیدم که همه ما یکدفعه ای بیدار شدیم و لشکر الهه مرگ هم شکست خورده بود و آدریانوس هم یک جایی نشسته بود اماکل زمینپر از تیکه های آتیش بود که هممون رفتیم سراغ آدریانوس
آدرین : پسرم تو ما رو بیدارکرده بودی ؟
آدریانوس: بله پدر بنده هم تمام ارتش الهه مرگ را شکست دادم مادر الان وقتشه
مرینت : وقت چی ؟
آدریانوس : از طلسم شانست استفاده کن بعدش هم بگو کفشدوزک معجزه آسا تا کل این تیکه آتیش ها برن
مرینت : باشه طلسم شانس و یککارت تبریکافتاد داخل دستم که دیدم از طرف جیم بود و بهمون تبریکگفته بود بیشتر به آدریانوس وبعدش گفتم کفدوزکمعجزه آسا و همه چیز خوب شد که یکدفعه ای لوکی اومد
لوکی : بهتون تبریکمیگم شما موفق شدید
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (8)