سلام من برگشتم بعد از ۵ ماه خب توی نظرات اخرین تستم گفته بودم که دارم برمیگردم و برگشتم دلیل اینکه خیلی دیر شد اینکه داداشم یاداشت هام رو پاک کرد و هرچی نوشته بودم رفت و از اول شروع کردم و من از طرف داداشم متاسفم و اینکه و به غیر از این داستان ۵ تا داستان دیگه هم دارم مینویسم یکیشون رو یه ماه دیگه وارد شایت میکنم بعدی هام وقتی به اندازه کافی نوشم وارد میکنم راستم یکیش رو فقط دو جمله نوشتم خب دیگه بیشتر از این خسته تون نمیکنم بریم سراغ داستان 😊😊😊
از زبان مریل :مرینت: خیلی ناراحت بود😢😢😢 و هی اشک می ریخت 😭😭😭که یهو یه اکوما رفت توی کیفش😱😱😱 الیا تا اینو دید گوشیش رو در اورد و فیلم گرفت🙄🙄🙄🙄 مریل: مرینت مواظب باش😰😰😰 ولی دیر شده بود اکوما رفته بود داخل کیف مرینت😰😰😰 با صدای بلند داد زدم :مرینت به حرفای هاک ماث گوشنده اون انتقام می خواد نه عدالت😰😰😰😰 الیا :مرینت تو که نمی خوای به کسی اسیب برسونی😞😞😞 تو قلب پاکی داری نزار هاک ماث با شرارت پرش کن😰😰ه و دوست منو ازم بگیره😣😣😣😣 یهو مرینت دستش رو گذاشت روسرش 😨😨😨😨مرینت: نه تو نمیتونی منو شرور کنی😖😖😖😖 من دوستایی دارم که هوامو دارن 😞😞😞من نمی خوام به کسی اسیب برسونم😞😞😞 و کیفش رو پاره کرد😲😲😲 ولی بعد بی هوش شد😰😰😰😰 سریع زنگ زدیم امبولانس و مرینت رو بردیم به بیمارستان قبل از اینکه وارد ببمارستان بشیم یه ماسک زدم که بقیه من رو نشناسن الیا دختر چرا ماسک میزنی مریل اخه ماملن ناتنیم بهم میگفت بیمارستان ها پر از میکربه و واسه همین ماسک میزنم به جورایی عادتم شده
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
پارت بعدی