
واقعا ببخشید دیر شد با این اوضاع مدرسه ها نمیشه امیدوارم لذت ببرید
از زبون پرستار ها:داشتیم یک تخت میبردیم به اتاق که یهو یک چیز آبی رنگ میاد زیر پامون یهو چند تا بچه میا و اون شی رو میخواستن گفتیم اصلا این شی چی هست؟ گفتن معجزه گر پرستار گفت من یک معجزه گر رو بدم به یه بچه بعد گفت حتما مال اون دختر و پسر بوده گفتیم نه
این معجزه گر هارو به شما بوده دیوانه بوده گفتیم مامانمون نگه بان و یا همون دختر کفشدوزکیه ولی اهمیت نداد و داد به کاگامی کاگامی تبدیل شد از دست پلیس فرار کرد
د از چند لحظه آلیس گفت بچه ها یه لحظه و بعد با یک تیر کمون برگشت اینقدر هدف گیریش خوب بود(صحنه ی +10 سال)که زد وسط شکم کاگامی خون همه جارو پر کرد زدیم قدش? گفتیم کارت عالی بود آلیس اومدیم معجزه گر رو برداریم که فیلیکس زود تر فکر اینو کرده بود معجزه گرو برداشت تبدیل شد و بعد رفت چند دقیقه ی بعد برگشت مرینتو برداشت
و گفت اگر میخواید زنده بمونه باید معجزه گر هاتونو بهمون بدین گفتیم هرگز بعد با یک شیشه یک خراش عمیق روی دست مرینت ایجاد کرد مرینت درد داشت و یک دفعه یک رعد از یکجا دیده شد و فیلیکس افتاد زمین یک بار دیگه هم اتفاق افتاد دوباره که نگاه کردیم دیدیم که برق از دست مرینت بیرون اومد همه اینجوری بودیم?
مرینت گفت نگاه داره قدرت دارم دیگه? گفتیم واییییی مرینت هرچی اصبانیت داشت سر فیلیکس با قدرتش خالی کرد همه توی شک بودیم آلیس گفت برم این خبرو به بابا هم بگم تا الکساندر:رفتم پیش مرینت و گفتم دستت هنوز زخمیه مرینت رو بردم توی اتاق پرستار اومد و دستش رو ضد عفونی کرد و بست بعدم مرینت خوابید
پرستار به ما گفت برین خونه حالش خوب شد بهتون زنگ میزنیم گفتیم باشه رفتیم خونه اصلا باور نمیکردیم که مرینت قدرت جادویی داره ما باید کشف میکردیم که چرا مرینت قدرت جادویی داره نکنه به خواطر اون شیشه بود شاید اون شیشه قدرت داشت? الکساندر:بچه ها یکی باید یکم درد بکشه گفتیم کار خودته الکس(اسمشو به خلاصه میگم)
گفت باشه? رفتیم اون شیشه رو پیدا کردیم و دست الکساندر رو باهاش یکم زخمی کردیم گفتیم باید زخمش عمیق باشه گفت نمیتونم تحمل کنم گفتیم پس یکی دیگه رو میاریم
یکی داوطلب شد دستشو بریدیم ولی اتفاقی نیوفتاد بعد الکساندر گفت شاید به یک اتفاق دیگه باشه بیاین بریم کتاب خونه شاید چیزی دستگیرمون شد
رفتیم کتابخانه یک عالمه گشتیم تا بالاخره یه کتاب پیدا کردیم درباره ی جادو رفتیم اون صفحه که قدرت رعد رو توضیح داده بود که یهو........
ببخشید میدونم این پارت کوتاه بود پارت های بعد رو بهتر مینویسم نظرات فراموش نشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد منتشر شد بخوانید و با نظرات خوبتون ما رو همراهی کنین❤
سلام دوست عزیز من آرنیکا هستم کمک به غزل در نوشتم تست ها کمک میکنم
ما تست گذاشتیم در حال برسیه تا دو یا سه روز دیگه منتشر میشه
تو تنها کسی هستی که هر روز ششصد هزار مرتبه میام چک کنم ببینم قسمت بعد گذاشتی یا نه چرا قسمت بعد نمیزاری دو کلمه تایپ کن
پشتیبانی تستچی پاسخگو هست ؟
عالی پارت بعد رو بزار راستی به داستان منم سر بزن اسمش حقیقت پشت لباس مبدل تازه یکش رو گذاشتم قبلی بخاطر گوشیم که خراب بود یمقدار بد شد ولی الان درستش کردم
بسیار کوتاه ?
عالییییی بود بعدی رو زود تر بزار
نیش عقرب ۱۰ پارت اخرم اومد
بزار زود را بعدی