امیدوارم خوشتون بیاد ادامه داستان از قسمت نیویورک است
مرینت :هیچ جا مثل خونه خود آدم نمیشه آلیا: مرینت با تمام این اتفاق ها نظرت عوض نشده مرینت: در مورد چی؟ آلیا :هیچی زینک (صدای زنگ تلفن )صدای تلفن: الو ؟مرینت: بله سلام مامان. مامان مرینت: اومدی پاریس ؟مرینت: بله همین الان پیاده شدم از اتوبوس مامان مرینت: بیا خونه مرینت: باشه دارم میام !الیا شنیدی باید برم خداحافظ?
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
ِام
خیلی به قول معروف ماستمالی کردی اصلا معلوم نبود چیه
چی? اثلا نفهمیدم
عالی بود
وژدانن مسخره کردی مارو??????
حداقل تو پارت2زندانیش میکرد داستانت خوب با ود
?
چه زود ب پایان رسیدی
به نظرت ارباب شرارت با اون همه قدرتش خیلی آبکی نمرد؟
عالییی بود ولی خیلی کم بود
عه اسم منم روژانه???
یهو چه اتفاقی افتاد اصلا چطوری شکستش دادند ناسلامتی نویسنده ای باید یک جواب منطقی وجود داشته باشه قشنگ باید لحظه به لحظه رو گفت چه ۳ تا پارت طول بکشه چه ۱۰ تا پارت قسمت هاش مهم نیست مهم داستانه من الان گیج شدم ممنونم خیلی زحمت کشیدی ممنون
دوست عزیز اسمه ذاستانه منو برداشتی لطفا اسمه داستانت رو عوض کن یا به اسمه داستانت یه کلمه ی دیگر اضافه کن چون از رو من کپی کردی اسمه داستان رو
چقدر چرت?
فکر کردم داستان قشنگی باشه???
اما نبود