..........
انقدر پوست دستمو از اضطراب کندم
که نزدیک بود خون بیا
جانگکوک بلندم کرد
نگامو به پایین دوخته بودم و لبمو میخوردم
سرمو بالا گرفت
از درون داشتم میسوختم
جانگکوک: سوالات ذهنت بر طرف شد؟.که من برات چیم و تو برام چی هستی؟
م_ م_ م ......
جانگکوک چرا زبونت گیر کرد
ا. ا آخه
جانگکوک : آخه چی؟
چیزی نتونستم
جانگکوک نزدیکتر شد: چه حسی داری اگه 💋 کنم
جانگکوک بسه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالی بودددد
ممنون عزیزم من لطف داری