بچه من بخاطر دیر گذاشتن این پارت واقعا معذرت میخوام من توی این چند روز حالم اصلا خوب نبود امیدوارم که من رو درک کنید
از زبان ا/ت: داشتم توی سالن راه میرفتم که صداهایی شنیدم دنبال صدا رفتم و وقتی که رفتم دیدم که یونگی و اون دختره دارن باهم میخندن چری میخندیدن که صدا شون کل کلاس رو گرفته بود ذهن ا/ت: شینهه واقعا درست میگفت این پسره با دختر های کلاس ل.ا.س م.ی.ز.ن.ه.....اصلا به من چه که چیکار میکنه. بعد از اونجا دور شدم و به کلاس خودم رفتم از زبان یونگی: وقتی که پیش یورا هستم احساس میکنم که ا/ت پیش من هست شاید بهتر باشه که دیگه ا/ت رو فراموش کنم چون که اون من رو فراموش کرده {بعد دانشگاه} من: نظرتون چیه که بری کافه؟؟؟. هانا: این عالی میشه....مگه نه هارو؟؟ من: ببخشید دخترا ولی امروز دوست پسر هاتون رو من میبرم و شما میرید واسه خودتون هر چه دوست دارید انجام بدین.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
بقیشششششش چیییییییی
گفتی تو یه پیج دیگه تست نبود
لطفا ا. ت به یونگی برسه
بعدی پلیز لطفا هیچکسو جدا نکن
بعدی رو توی یک اکانت دیگه گذاشتم که اسم اکانتم زن ممد هست و عکس پروفایلم هم شبیه عکس پروفایل تستچی هست
عالی بود ادامه بده 💜
داستانت عالیییییییییی بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
من نمیدونستم اون کیه ببخشید که کراشت رو گذاشتم ولی عکس پسر نتونستم پیدا کنم همه جا رو به هم زدم ولی عکس پسر یا ایدل بودن یا بازیگر که سنشون بیشتر بود