
سلام ، من اومدم با یه وانشات دیگه ، این یکی از جی هوپ هست . فالو = فالو

*ا/ت* امروز قرار بود دوباره ببینیش، یه بلوز سفید و شلوار مشکی پوشیدی، موهاتو ریختی دورت، کیف و کلاهتو برداشتی و بوتتو پوشیدی و ماسکت رو زدی و حرکت کردی... کلاهتو کشیدی پایین تر تا صورتت معلوم نشه... نمیخواستی اون بشناستت! کیفتو جا به جا کردی و رسیدی به مقصد.... خبرنگارا و عکاسا همه منتظر بودن تا اونا برسن!... بزرگترین و بهترین گروه خوانندگی جهان... ا/ت: آم... ببخشید هنوز نرسیدن عکاس:نه هنوز نیم ساعت دیگه برنماشون ضبط میشه دیگه الاناس که برسن لبخندی زدی و تشکر کردی:) دوربینت از توی کیفت در آوردی و منتظر موندی! بعد از چند مین چند تا ماشین مشکی اومدن اولین بادیگاردا پیاده شدن و بعد اعضا... اول نامجون پیاده شد
و بالاخره جیهوپ پیاده شد... هنوزم مثل قبل بود :) لبخندش، چشماش... هنوزم زیبا بود!.. یه قطره اشک از روی گونت سرخورد که با پشت دستت پاکش کردی کلاهتو جا به جا کردی که متوجه تو نشه دوربینت در آوردی و شروع کردی به عکاسی از فرشتت... بادیگاردا فن ها رو کنار میزدن و خبرنگارا رو کنار میزدن!. باد سردی میزد، دستات یخ زده بود ولی تو بهش توجه نکردی و به عکاسی ادامه دادی... همه ی حواست پیش جیهوپ بود...! کسی که عاشقش بودی!.. داشتی به جیهوپ نگاه میکردی که با دیدن صحنه ای بدنت از ترس خشک شد... یه مرد با ماسک سفید پشت جیهوپ وایستاده بود و با اصلحش جیهوپ رو هدف گرفته بود.. بادیگاردا مشغول جمع کردن فنا بودن و حواسشون به دور و بر نبود... دیگه نتونستی تحمل کنی کیفتو پرت کردی، بادیگاردو هول دادی و خیلی سریع رفتی جلوی جیهوپ وایستادی... دستاتو دور گردنش حلقه کردی و تو چشماش نگاه کردی...
جیهوپ:ا/ت؟!.. داشتی به جیهوپ نگاه میکردی که... بنگگ مرده یکی شلیک کرد و تیر خورد به کمرت... فنا جیغ میکشیدن و ترسیده بودن که یه گلوله ی دیگه شلیک کرد.. بادیگاردا رفتن دنبال مرد و تو توی بغل جیهوپ مونده بودی چند تا سرفه کردی که خون بالا آوردی.. جیهوپ: ا ا/ت چرا چرا اینکارو کردی(با صدای لرزون) ا/ت:ج ج جیهو پ.. نامجون:زنگ بزنین به اورژانسس پسرا رفتن تا به اورژانس زنگ بزنن و تو و جیهوپ موندین.. جیهوپ نشست رو زمین و تو رو گرفت تو بغلش.. جیهوپ:ا/ت تو چرا اونارو کردی نذاشتی بهم شلیک کنه(با بغض) به سختی نفس میکشیدی ا/ت:جی هوپ (سرفه) م من خیلی خ خوش حال م ک که دار م ت تو ب بغل تو می م میر م جیهوپ:ن نه این حرفو نزن ا/ت پسرا رفتن زنگ بزنن به اورژانس تو هیچیت نمیشه با صدای تحلیل رفته ای گفت جیهوپ:تو نباید هیچیت بشه... من بدون تو نابود میشم ا/ت: د دو ست دا رم (سرفه) جیه وپ... جیهوپ:منم دوست دارم میتونستی به وضوح چشای خیسشو ببینی بعد پسرا بدو بدو اومدن پیشتون و بعد جیهوپ نگاه کردی و بعد سیاهی....
برو بعدی 😐 صفحه اضافه آوردم 😐
کارگردان: کات (یاح یاح یاححح😐😂😌 مسخره هم خودتونین😂😐) آفرین کارتون خیلی خوب بود خیلی طبیعی شد ا/ت تو نمیخوای بلند بشی👀 نکنه خوشت اومده بغل جیهوپ باشی😌 ا/ت:آح😅 ببخشید یه خورده خسته شدم مدیر برنامه:خیلی خب کارمون امروز تموم شد امروز میریم هتل و فردا سکانس آخر رو ضبط میکنیم.. *ا/ت* کارای فیلم بر داری تموم شده بود خیلی خسته بودم رفتم لباسمو عوض کردم و سوار ماشین شدم و حرکت کردیم به سمت هتل.. *جیهوپ* وقتی رسیدیم به هتل اتاقای من و اعضا یه جا بود و ا/ت یه اتاق جدا داشت منتظر موندم تا پسرا برن تو اتاق بعد رفتم دم در اتاق ا/ت و در زدم (در رو باز کردی) ا/ت:جیهوپ تو اینجا چیکار میکنیی جیهوپ:دلم خواست بیام ببینمت😌 ا/ت:برو توی اتاقت جیهوپپ جیهوپ:یااا ا/ت یعنی من نمیتونم دوست دخترمو ببینم👀 ا/ت:جیهوپ الان همه میبیننت بعد میفهن ما باهم رابطه داریم اونوقت برا کارت بد میشه جیهوپ:هومم بیبی به هر حال همه به زودی میفهمن که ما باهم قراره ازدواج کنیم (خندیدی) ا/ت: فردا میبینمت جناب هوسوک👀 (درو بستی) جیهوپ:یااا ا/ت جیهوپ رفت تو اتاقش و فردا صبح وقتی برای ضبط رفته بودین جیهوپ به همه اعلام کرد که با تو رل زده و قراره باهم ازدواج کنید👀😂😐 قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید😂🔪😐
و تموم 😐 میدونم که آخرش اون چیزی که میخواستید نبود 😐 فعلا خداحافظ 😐🙌🏼
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلیییییییییییییییییییی عالیییییییییییییی بود