های انجلز امیدوارم حالتون خوب باشه اینم پارت ۴ امیدوارم خوشتون بیاد:))
~یک ماه بعد~
توی این یک ماه با وجود جیهوپ زندگی قشنگ تر شده
همه چیز تغییر کرده از خنده هایی که الان باهاش دارم
تا خاطره هایی که رنگی تر از خاطره های قبلی هستش
امروز قرار بود باهم بریم رستوران و منم بخاطر اینکه شب دیر خوابیدم دیر از خواب بیدار شدم کلا نیم ساعت وقت داشتم
فقط داشتم با استرس کارامو انجام میدادم
سریع رفتم حموم و بیرون اومدم داشتم موهام اتو میکشیدم که صدای زنگ گوشیم بلند شد
سریع برداشتم همون طور که اتو دستم بود با دست دیگم گوشی سمت خودم کشوندم تلفن وصل کردم زدم رو بلند گو
:(بله)
:(هی ا/ت معلوم هست کجایی دختر)
که با صدای جیهوپ فهمیدم اونه که زنگ زده تا خواستم جوابش بدم با برخورد کردن قسمت داغ اتو به دستم اخ بلندی گفتم که صداش نگران شد و گفت:(ا/ت چیزی شده؟)
که اتو انداختم رو میز کلافه گفتم:(بعدا بهت زنگ میزنم)
قطع کردم
انگشتی که میسوخت تو دهنم بردم با سوزشی که داشت ناله ای کردم
دستم تو هوا تکون دادم
:(اخه الان باید اینطوری میشد)
با اینکه فقط یه انگشت بود ولی کل انگشتم قرمز شده بود به شدت میسوخت
بلند شدم تا پماد به دستم بزنم سیمی که از پایین برای اتو بود به پام گیر کرد علاوه بر داغون شدن اتو و پریز اتاقم خودمم با سر افتادم رو زمین نابود شدم
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
پارت بعدو نمیزاری؟
میدونی چقد گشتم اکانتتو پیدا کنم😐💔
پارت بعدی میدی ؟ ^-^
اگه آره همین الان بدههههه
خیلییی محشر بود
مرسی عزیزم:)