های انجلز امیدوارم حالتون خوب باشه اینم از پارت۳ امیدوارم که خوشتون بیاد
با صدای رعد برق چشمام باز کردم
اینجا کجاست
با کمی نگاه کردن و فهمیدم که تو مدرسه ام
چند بار سعی کردم به دستام نگاه کنم اما تنها نگاهم سمت سکویی بود که یه دختر وایساده بود
پشتش بهم بود نمیتونستم ببینم کیه
کمی به جلو رفتم که با برگشتن اون دختر بدنم ناخودآگاه میخکوب به زمین شد
این امکان نداره اون ا/ت بود ولی چرا اونجا وایساده
که با اومدن دختری درست کنارش بهش نگاه کردم رفت سمت ا/ت بهش نزدیک شد
داشت بهش یه چیزی میگفت ولی بخاطر صدای رعد و برق و گرد و غباری که میومد سعی میکردم نگاهشون کنم ا/ت صورتش بی روح تر از همیشه بود و داشت به حرفش گوش میکرد
میخواستم حرکت بکنم ولی نمیتونستم انگار یکی داشت کنترلم میکرد نمیزاشت حرکت کنم
دیدم که دختر جلو تر رفت دستش رو قفسه سینه ا/ت گذاشت
ترسیده بودم سریع تر خودم تکون دادم نمیتونم هیچ کاری بکنم حتی نمیتونستم انگشتای دستم تکون بدم
داد میزدم اما صدام بیرون نمیومد اشک میخواستم بریزم ولی صورتم حتی حرکت هم نمیکرد چه برسه به گریه کردن
تمام صدایی که داشتم تو گلوم جمع کردم اسم ا/ت فریاد زدم
که ا/ت و اون دختر سمتم برگشتن
فضایی که توش بودم سنگین تر از قبل شده بود نفس کشیدن برام سخت شده بود که با دیدن چهره دختر بغض گلوم فشار داد
باورم نمیشد اون کسی که از دستش دادم پاهام سست شد رو زمین افتادم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
اگنس عاجی کوشولولوم کجایی؟
چرا نمیای اینجا؟
مارو یادت رفت؟ 😔😂💙
بیا دیگه
خیلیی عالی بود