سلام ممنون به خاطر نظراتون. عکس پارت هم خودم درست کردم دربارش نظر بدید
از زبان هلنا پرفسور لاکهارت گشفت (1(هردو پشت هم دیگه رو نشانه گرفتن و اماده گفتن ورد بودن )2و3)پرفسور اسنیپ فریاد کشید(اکسپلیار موس )نور سرخی از چوب دستی خارج شد و به طرف لاکهارت رف اون چنان به دیوار خورد و افتاد رو زمین مالفوی و چند نفر دیگه تو اسلایترین هورا کشیدن یه دفعه هرماینی با ناراحتی پرسید (به نظرتون حالش خوبه )من که از دست هرماینی داشتم از خنده میترکیدم ریز ریز می خندیدم و شونه هام تکون می خورد هری رون و هرماینی فهمیدند هرماینی خیلی ناراح ت شد و دوباره سوالش رو با اخم تکرار کرد که یه صدا هری و رون گفتن (مگه اهمیت داره؟؟)در همون هین پرفسور لاکهارت بلند شد لنگون لنگون بلند شد و از سکو بالا رفت و گفت( خب هون جور که دیدین این یه افسون خلع صلاح بود و خیلی تابلو بود که پرفسور اسنیپ از این افسون استفاده میکنه من اینو فهمیدم ولی چون می خواستم یه نکته خوب بچه ها یاد بگیرن ترجیح دادم از خودم دفاع نکنم )قیافه پرفسور اسنیپ قیافه ترسناکی گرفت و لاکهارت ادامه داد
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
داستانت قشنگه ولی دیر میدی
چرا بعدی رو نمی زاری ??
مزخرف
داستانت رو مخه
ببخسبد عکس رو چطوری درست کردی؟؟؟؟
خیلی قشنگ می نویسی بود زود بزار
من عاشق هری پاترم
ولی تو بهتر داستانش و می نویسی?????
زود پارت بعدی رو بزار
سلام خیلی عالی بود حتما ادامه بده من عاشق داستانت شدم