
سلام ممنون به خاطر نظراتون. عکس پارت هم خودم درست کردم دربارش نظر بدید
از زبان هلنا پرفسور لاکهارت گشفت (1(هردو پشت هم دیگه رو نشانه گرفتن و اماده گفتن ورد بودن )2و3)پرفسور اسنیپ فریاد کشید(اکسپلیار موس )نور سرخی از چوب دستی خارج شد و به طرف لاکهارت رف اون چنان به دیوار خورد و افتاد رو زمین مالفوی و چند نفر دیگه تو اسلایترین هورا کشیدن یه دفعه هرماینی با ناراحتی پرسید (به نظرتون حالش خوبه )من که از دست هرماینی داشتم از خنده میترکیدم ریز ریز می خندیدم و شونه هام تکون می خورد هری رون و هرماینی فهمیدند هرماینی خیلی ناراح ت شد و دوباره سوالش رو با اخم تکرار کرد که یه صدا هری و رون گفتن (مگه اهمیت داره؟؟)در همون هین پرفسور لاکهارت بلند شد لنگون لنگون بلند شد و از سکو بالا رفت و گفت( خب هون جور که دیدین این یه افسون خلع صلاح بود و خیلی تابلو بود که پرفسور اسنیپ از این افسون استفاده میکنه من اینو فهمیدم ولی چون می خواستم یه نکته خوب بچه ها یاد بگیرن ترجیح دادم از خودم دفاع نکنم )قیافه پرفسور اسنیپ قیافه ترسناکی گرفت و لاکهارت ادامه داد
خب دیگه نمایش کافیه وقت انتخاب دوئل کننده هاس پرفسور اسنیپ شما هم کمکم میکنید یکی یکی بچه ها انتخاب شدن پرفسور اسنیپ خودش رو قبل از اینکه پرفسور لاکهارت برسه به ماسید و گفت (متاسفانه باید گروه دو تاییتون رو خرا ب کنم )من (من باید با هری یا رون مسابقه بدم ؟؟؟) پرفسور اسنیپ (او نه تو باید با دوشیزه راسی (بچه ها میدونم گفتید توضیح نده ولی این واجبه راسی یکی از کسایی که تو اسلایترینه و با هلنا چپن مثل دراکو و هری )و هرماینی تو با دوشیزه بالسترود (اینا هم چپن )هری تو با اقای مالفوی و رون تو با اقای فینگان (بازم چپن ) دوئل میکنی )بعد پرفسور اسنیپ رف من(حاضرم با دراکو مالفوی و کیم فینگان و ماریا بالسترود دوئل کنم ولی با این دختره رو مخ دوئل نکنم) هرماینی (تنها تو نیستی که از کسی که باهاش دوئل میکنی ناراحتی هستی ) رون (می دونی این یه خوبی هم داره )هری(چی؟) رون(تین که میتونی حرست رو سر اون یارو خالی کنی ) من (رون فکنم این اولین حرف درستی بود که تو زندگیت زدی باهات موافقم)بعد حرفم هرماینی و هری زدن زیر خنده
یکی یکی بچه ها رفتن و دوئل کردنند و نوبت ما رسید هرماینی دوئل کرد کرد و بد نبود برنده اون بود و همچنین رون من رفتم روی سکو شروع کردم حرکتش رو دفع کردم داد زدم اکسپلیار موس بعد اون خلع صلاح شد و باخت همه گریفندوری ها زدن زیر خنده یکی اون وسط گفت( اسلایترین ها برعکس رییس گروهشون اصلا روی این فن و دفعش تسلط ندارن) و همه گروه ها زدن زیر خنده و من و اون رفتیم پایین نوبت هری بود
اسلاید قبل از دید هری. بچه ها رفتن بالا دونه دونه و با هم دوئل کردن وقتی داشت هلن می رفت یک پسر که ردای هافلپاف رو داشت اومد و گفت (من مایک سانکور هستم )من(ااا من )به دفعه مایک پرید وسط حرفم و گفت کیه که نشناستت )وای همش تقصیر لاکهارت هس یعنی داره بهم تیکه می ندازه یه دفعه صدای بمب خنده اومد همه گروه ها به جز گروه اسلایترین زدن زیر خنده نوبت من و مالفوی بود شروع کردیم پرفسور اسنیپ شروع کرد به شمردن (1 2 3) دراکو فریادکشید (سرپنسوریا ) و از دید هرماینی یه مار سیاه اومد بیرون و اماده نیش زدن همه بچه ها رفتن عقب و جیغ کشیدن به جز هلن
پرفسور اسنیپ فریاد زد( هری تکون نخور این کار خودمه) که یهو پرفسور لاکهارت باشهامت اومد جلو و گفت (نه این کار خودمه) و یه ورد خوند که مار پرت شد هوا و افتاد زمین ماره به نظر عصبی میومد و به سمت ما داشت میومد بعد یه دفعه هری فریاد کشید (سیسیسیسسسسسییییهاسیسیسههههااااهییییییساااسهیا) و هلن یه چیزای عین هری گفت مار رفت سمتش اون مار رو اروم ناز کرد و ازش نمی ترسید همه خشکشون زده بود که یه دفعه پرفسور اسنیپ به خودش اومد و مار رو نابود کرد وقتی بچه ها به خودشون اومدن یه پسر که ردای زرد داشت داد زد (اونا از نوادگانه سالازار اسلایترینن ) و همه هین بلندی کشیدن و قدمی که جلو اومده بودن رو برگشتن عقب
از دید هلن اسلاید قبل یه مار سیاه از چوب دستی دراکو خارج شد همه بچه ها باجیغ رفتن عقب جز من که پرفسور اسنیپ فریاد کشید (هری تکون نخور این کار خودمه) که یهو پرفسور لاکهارت گفت (نه این کار خودمه) باز پرفسور اسنیپ توی کاری که نباید فضولی کرد و یه ورد خوند و مار پرت شد سمت بالا و خورد زمین ماره عصبی شد و رفت سمت اون ور هری یه دفعه فریاد کشید و گفت( وایسا نرو سمت اونا )و من گفتم(وای چه مار قشنگی هستی بیا اینجا ) و اون اومد طرف من من رو سرش دت کشیدم و ازش اسمش رو پرسیدم که یه دفعه پرفسور اسنیپ مار رو به دود تبدیل کرد
از دید هری مایک داد زد ( اونا از نوادگانه سالازار اسلایترینن)و یه نفر از پشت ردام رو کشید برگشتم دیدم رون بود گفت(بدو بیا وضع خرابه و باید یه چیزی رو بهت بگم ) از دیدی هلن هرماینی اومد منو کشید با خودش از سرسرا خارج کرد هر دو با رون هری وارد سالن اجتماع گیریفندور شدیم که رون گفت (شما به اون ما چی گفتید)من ( هری گفت نرو سمت اون منم گفتم توخوشگلی بیا اینجا همین سالازار اسلایترین رو میشناسم ولی چرا ما نوادگان اونیم اخه اگه ما نوادگان اون باشیم باید تو گروه اسلایترین باشیم یا حتی پدر و مادرم تو گروه اسلایترین نبودن ؟؟؟) رون (من شنیده بودم هری پاتر به یه زبون دیگه حرف می زنهولی نمیدونستم زبون مار هاست که اگاری هلنم بلده )
هرماینی ( رون الان وقت جبران تیکه نیست اره تو راست میگی هلن ولی سالازار اسلایترین بلده به زبون مارها صحبت کنه ) هری (خب باید بگم من پیش ماگل ها بزرگ شدم شاید برا اونا عجیب باشه ولی همه جادوگرا استعداد دارن چه ربطی به سالازار اسلایترین داره ها ) هرماینی ( اره ولی تعداد کمی از افراد این استعداد رو دارن که همشون جزو نوادگان اسلایترین هستند و خود اسلایترین) چند روز بعد از سالن حل تکالیف بعد از ظ
این هفته ی کلاس با همه گروه ها داریم اونم کلاس گیاهان جادوییه تو این چند روز همه بچه ها باهام سرد شدن و مثل اوایل با هام حرف نمیزنند واقعا اراحت بود البته با من تنها این طور نبودن با هری هم این شکلی بودن هرجا رو نگاه میکردم یه نفر داشت زیر چشی نگاهم میکرد و تا سرم رو میچرخوندم سمتشون نگاهشون رو میدوزدیدن واقعا حالم داشت از این وضع به هم می خورد که یهو هری اومد در. گوشم و گفت (موافقی بریم تو سالن اجتماع ) من ( اره ) با هم بلند شدیم که یهو رون و هرماینی گفتن (کجا میرید حالتون خوبه )من (من که خوبم هری هم به نظر خوب میاد داریم میریم سالن اجتماع )اونا (باشه )
وقتی داشتیم میرفتیم من بند کفشم باز بود نشستم نا ببندم که ی نفر که صداش پسرونه بود گفت (اخیش رفتن من امشب میخام به مایک بگم بیاد تو گروه ما بخوابه )یه دختر گفت ( چرا ؟) پسر (مگه ندیدی اون دوتا به زبون مار ها صحبت کردن بعد مایک گفت اون نوادگان اسلایترینن ممکن بخان به اون حمله کنن و اون بکشن) دختر( راست میگی ولی بازم میشه به هری اعتماد کرد ولی اون دختره چی اون اصلا قابل اعتماد نیس تازه اگه یادت باشه تو روز گروه بندی وسط حرف کلاه پرید و یچیزی گفت ممکنه اون تو گروه اسلایترین باشه ولی به زور رفته تو گریفیندور ) پسر ( اره باهات موافقم ) تصمیم گرفتم که یه کاری کنم یه کاره احمقانه ولی مفید تا دبگه این شایعات پشت سرم نباشه فردا صبح کلاس گیاهان جادویی از دید هرماینی هلن همیشه زود میومد سر کلاس نمیدونم چرا امروز دیر اومده الان بذنامه تغییر کرده و به جای اسلایترین همه گروه ها با ما کلاس دارن هنوز معلم نیومده بود ولی هلن همیشه زود میومد یهو در گلخونه باز شد و .....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
داستانت قشنگه ولی دیر میدی
چرا بعدی رو نمی زاری ??
مزخرف
داستانت رو مخه
ببخسبد عکس رو چطوری درست کردی؟؟؟؟
خیلی قشنگ می نویسی بود زود بزار
من عاشق هری پاترم
ولی تو بهتر داستانش و می نویسی?????
زود پارت بعدی رو بزار
سلام خیلی عالی بود حتما ادامه بده من عاشق داستانت شدم