Hi چطورین قسمت چهارم دژاوو امیدوارم دوست داشته باشید نظر یادتون نره اگه فلوم ندارین فالوم کنید 🦋
پشتی ساختمون بیرون رفت و داخل حیاط پشتی شد. نمی شد اسمشو گذاشت حیاط پشتی. خیلی بزرگ تر
از حیاط پشتی بود. شاید باغ پشتی؟
با قدمای محکم سمت سهانمودام رفت. درخت شکوفه های گیلاس مثل همیشه پا بر جا بود و روی اون
آلاچیق کوچک اما فوق العاده زیبا ، دریاچه ی باغ و تمام چمنا گلبرگ های صورتی پخش می کرد.
مخصوصا روی سهانمودام.
تهیونگ نزدیک تر رفت. ایمان داشت که این طرح امپراتور و امپراتوریس بوده. رو به تابوت بزرگی که
از برگ گل های صورتی پوشیده شده بود تعظیم کرد و احترام گذاشت.
زیر لب زمزمه کردم : سرورم ، من اینجام.
این چیزی بود که فقط تهیونگ و تنهاییش می دونستن. احترام عمیقی که برای صاحبان سهانمودام قائل
بود. برای امپراتور ششم گوگوریو. چون وقتی شاهزاده بود...
تهیونگ لبخندی زد. اسمش تهیونگ بود. شاهزاده تهیونگ.
به دلیل پاکی و بزرگی امپراتور ، پدرش اسم شاهزادگی این امپراتورو روش گذاشته بود. شایسته ترین
یاری رسان دنیا.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالیههههههههه