سلام،بالاخره اومدم??خب سخته دیگه،مدارس شروع شدن راحت نمیشه کار کرد.
از زبان جک《نشسته بودم روی شاخه درخت و کلاهم روی سرم بود?خیلی درک این گه دیگه قرار نیست خنده های رویا رو ببینم اذیتم میکرد.در اصل خنده های اون خنده های منم بود???(کی این همه بهش وابسته شدم که الان دیگه لبخند هم نمیتونم بزنم؟؟؟)????نمیدونم کجا بودم ولی از بچه ها خیلی دور بودم،جسد سرد رویا رو برگردوندن پیش والدینش!!!!نمیدونم الان اونجا چه خبره ولی اوندپیش خانواده اش،(کاش اصلا اینجا نمیومدم ????اون وقت.....)که صدای جیغ شنیدم،ایستادم روی شاخه و به اطراف نگاه کردم....صدای جیغ هنوز شنیده میشد!!!!!!!که یه هو یه چیزی از بالا جلب نظر کرد.........?????...........مرینت بود!!!!!مثل اینگه یه نفر پرتش کرده بود!!!!!!اون توی هوا فریاد کشان داشت میرفت...همینجوری به ناکجا آباد????پرواز کردم و رفتم سمتش......
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
اصن یادم نبود اینو قبلا نوشتم😐😶😶ببهشید جواب ندادم هر چند از آخرین نظر ۴ ماه گذشته ....... 🙏🙏🙏🌺🌺
کاش تمومش نميکردی??☹
ولی کلا داستانت عالييييييييييييييی بود❤❤❤❤❤❤
مطمئنی؟آخ خودم اصلا راضی نبودم??