سلام بچه ها اینم پارت آخر داستانم
خب بچه ها مرینت و ادریگ بچه هاشون رو به دنیا آوردن و الان همه دوستان مرینت و بچه هاشون مرینت هم ادرینا و پیتر رو آوردن از زبان مرینت راستش الان خیلی خوشبخت شدم ۲ تا بچه خوب یک شوهر مهربون و ای از پایان میراکلس عشق جادویی یک هفته دیگه داستان دخترک یتیم رو مینویسم به نظرتون بنویسم یا نه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خدایا تو چقدر احمقی! نمی تونی کلمه ها رو درست حسابی بنویسی؟ داستانت واقعا افتضاح بود!
ممنون
عالی بود من همه قسمت هاش خوندم