سلام بچه ها نمیدونم چرا هیچوقت نمیتونم از تستچی در بیام دفعه قبل رو اکانت قبلیم گفتم دیگه فعالیت نمیکنم بای ولی برگشتم حالا بریم سراغ داستان
کجا بودیم یادم نمیاد از اونجا شروع میکنیم که مرینت رفت مدرسه از زبان مرینت رفتم تو اما اون پسره چقدر شبیه ادرین دوست قدیمیم بود ولش کن رفتیم تو مدرسه زنگ تفریح بود نگاه کردم اون الیا بود رفتم پیشش گفتم سلام گفت سلام تو مثل کلویی خود خواهی گفتم یعنی انقدر زود منو یادت رفت گفت چی میگی گفت مرین یتیم خونه گفت خودتی گفتم اره بعد بدو بدو با سرعت بغلم کرد نشستیم باهم حرف زدیم گفت من نینو رو پیدا کردم فقط یک نفر مونده گفتم کی گفت ادرین
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
بد ترین داستان جهان بود!😐😐😐
پارت بعد رو همین تازه گذاشتم ببخشید سرم خیلی شلوغه
عالی بعدی رو زود بزار لایک کردم
ممنون از حمایت
سلام عالی بود