ممنونم از نظراتتون اینم از پارت پنجم امیدوارم خوشتون بیاد???
نکنه... نه امکان نداره .... اصلا فکر کردن بهش مسخرست.. از زبان ادرین: من خیلی به مرینت مشکوکم روز اول مدرسه که دلیل بیهوش شدنش رو نگفت امروز که از مدرسه فرار کرد.. نمیدونم چشه؟؟ یهو مرینت گفت: خانم میتونم برم دستشویی؟؟ خانم معلم گفت: اممم باشه ولی نیم ساعت پیش رفتی!! مرینت هم چیزی نگفت. ولی بعد معلم اجازه داد و مرینت از کلاس رفت بیرون. منم که بهش مشکوک بودم از خانم معلم اجازه گرفتم و مثلا رفتم دستشویی ولی رفتم دنبال مرینت. وقتی رفتم تو دستشویی دیدم دست های مرینت پر از خونه?? با من من گفتم: مرر...مرینت... توو... چیکاا....رررر.. کردیییی?? اونم گفت: نمی... و بعد بیهوش شد من سریع رفتم بغلش کردم دیدم خودش رو با چاقو زده.. اخه این دختر چرا همچین کاری کرد. داد زدم کمکک..کمککک. اول از همه ادرینا و ارتین و بعد خواهر برادر های مرینت اومدن و کم کم دور من پر شد از بچه های مدرسه. آمبولانس اومد و مرینت رو برد منم با ماشین دنبالشون رفتم...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
خوببب و ادرینتی👌
خوب باشه خوب
کلویی رو بکشه
عالیییییییییییییییییی بعدی رو زود بزار
عالی بود. به نظر من بزار این کلویی رو بکشه?
عالی ادامه بده و داستانتم آخرش بد باشه ممنون
عالی هست بنظرم ابر شروره و قهرمانا بزن بیرون و میبیند هی مریض شه و اینا تو قسمت بعد چاقوبره تو شکم آدرین و ممنون عالیه
میگم به جایه اینکه از چاقو استفاده کنی می تونستی بگی گلدون رو شکست بعد یه تیکه ی بزرگ از گلدون برمی داره می ره سر کلدیی
نمیدونم چرا وقتی اسم لوکا اومد بدنم لرزید فکر کنم به اسمش حساسم
ولی اینو بگم عالیییییییی
چراا???
خوب باشه و ادرین و مرینت به هم برسن
تو همه ی داستان ها مرینت ادرین به هم میرسن من میخوام این داستان فرق کنه
عالی بود خیلی خوب بعدی زودتر بزار