های گایز💛👋 اینم از پارت 2😗🍓 کامنت=کامنت♡ لایک=لایک♡ فالو=فالو♡
از زبون تهیونگ:
دزد اومد جلو تر و دستش رو به سمت ما دراز کرد...
من و جیمین داد زدیم: نهههههههه!
یهو دزد دستش رو برد به سمت کلید برق که بالای سر من و جیمین بود و چراغ رو روشن کرد💫
وقتی که چراغ روشن شد دیدیم که اون دزد یه پسره...
دزد: چی شده؟ چرا داد میزنین؟
من: خب چون تو میخواستی یه چیزی ازمون بدزدی یا شایدم میخواستی بهمون اسیب بزنی!
دزد: من که نمیخواستم که همچین کاری بکنم😕 من جین هستم...هم اتاقیتون😊
جیمین سریع خودش رو از من جدا کرد و گفت: کاملا مشخص بود که ترس نداره...ولی تو بی خودی ترسیدی😒
من: چی؟ ولی این تو بودی که از ترس پریدی بقل من😠
جین: حالا مهم نیس که کی ترسیده بود...مهم اینه که الان فهمیدین که من دزد نیستم و به شما اسیب نمیزنم...
من: اره...ن تهیونگ هستم و این هم جیمینه😁
جین: خوشبختم😗
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالی بود ❤️
😘😘