عشق خلافکار و طراح 4

سلام خوبین ؟ خوب راستش من تا پارت 4ننوشتم الان توی بررسی است خوب می خوام بگم که من الان دارم ویرایش میکنم خوب من الان دارم یه فیلم میبینم می خوام تا 11تیر فیلم را تمام کنم چون تولدم است اما بعد دوباره تست می گذارم باشه ممنون میشم 💕💕💕💕 😘😘😘🍾🥂🍻

🗣️ گابریل: چی گفتی تو چرا بدون من یک نفر را استخدام کردی؟💚 ادرین: بابا میگم اون کارش عالی هست تازه اسمش را بزن توی اینترنت. 🗣️ گابریل: باشه بگو اسمش 💚 ادرین: مرینت دوپن چنگ 🗣️ گابریل: اون همون که توی مسابقه برنده شد . 💚ادرین : کدوم همون که من توش نبودم . 🗣️ گابریل: اره دختره یه لباسی خیلی خوشگل پوشیده بود باشه می تونه کار کنه . باید فردا اول باید بیاد خونه تا من با هاش صحبت کنم . 💚ادرین : باشه من میرم بخوابم . (ادرین رفت توی اتاقش من از اینا خورده 🍻🍺🥂🍾🍷🥃و خوابش برده تا فردا صبح خوابیده )

💚 ادرین: رفتم توی تخت فقط به مرینت فکر می کردم تا نمی دونم کی خوابم بورد .

فردا صبح : 💚 ادرین: پدر به من گفت که به مرینت بگم که امروز بیاد تا پدرم صحبت کنه . 💕مرینت : گوشیم زنگ خورد جواب دادم شماره ناشناس یود الو ؟! شما ؟ 💚 ادرین: من ادرین هستم . 💕مرینت :بله شما شماره ی من را از کجا اوردید من که ندارم . 💚ادرین : خب توی اینترنت شماره شما بود . 💕مرینت : اهان خب کار دارید 💚 ادرین: بله باید بیای خونه ی ما چون پدرم باشما کار ‌داره 💕 مرینت: باشه الان میام فقط ادرس 💚 ادرین: برات پیامک می کنم 💕 مرینت: باشه .‌...

💕 مرینت: لباس پوشیدم و رفتم خونه ادرین . وقتی رسیدم خونه ی اونا خیلی بزرگ بود تازه خیلی هم بادیگارد داشتند . نمیدونستم چطوری برم تو که ادرین را دم در دیدم امد طرفم .💚 ادرین: رفتم لباس پوشیدم و پدر هم گفتم . رفتم دم در تا بادیگارد ها اجازه بدن تو . 💕 مرینت: ........

سلام لطفاً نظر بدید پارت بد را چطوری بنویسم . ممنون دوستون دارم

بای بای ..