حمایت کنین 💙
صبح شده بود از خواب بیدار شدی و به دیشب فکر کردی هنوزم ناراحت بودی که یکهو تقق تقق(صدای در اتاق) مامان : صبح بخیر دخترم ا/ت: صبح بخیر مامان چیزی شده؟ مامان: دخترم من و پدرت میدونیم که دیشب خیلی زیاده روی کردیم اما حقیقت رو گفتیم
ا/ت: باشه مامان ادامه نده. اصلااااا شما راست میگینننننن(با داد)اره من نمیتونم ببینمشون چون مادرو پدری مثل شما دارم(با گریه) مامان : درست صحبت کن اگه مارو نمیخوای از خونه گم شو بیرون ا/ت: باشهههههه
گوشیتو برداشتی و باگریه از خونه بیرون رفتی.توی راه که داشتی میدویدی گوشیت زنگ خورد. ا/ت: الو؟ لیام:سلام ا/ت خوبی؟(لیام پسره .دوست صمیمیته که از بچگی باهم بودین ) ا/ت:اه لیام تویی شمارتو نشناختم لیام : تازه عوضش کردم چرا صدات گرفته؟ ا/ت: هیچی سرماخوردم لیام: ا/ت به من دروغ نگو گریه کردی؟ ا/ت: خب راستش اره
لیام: بازم پدرو مادرت سرزنشت کردن؟ ا/ت: اآره الان از خونه اومدم.....(حرفتو قطع کرد ) لیام: زود باش بگو کجایی تا بیام دنبالت ا/ت: اوه نه لیام نیازی نیست لیام: حرف نزن فقط بگو کجاییییی
ا/ت:من الان توی کافه همیشگی ام لیام:اومدم(۲۰ دقیقه بعد) ا/ت:اوه لیام اومدی لیام: میخوام یچیزی بهت بگم فقط هول نکن باشع ا/ت : باشه لیام :من میتونم پدر و مادرت رو راضی کنم
ا/ت: واقعا؟؟؟؟؟؟ لیام :اره فقط به حرفم گوش بده من یه دوست دارم که توی کره زندگی میکنه میتونم با اون تماس بگیرم و برای پدر و مادرت از خوبیای کره تعریف کنه شاید اون ها نظرشون عوض شد . ا/ت: لیام تو واقعا خنگی یا خودتو زدی به خنگی؟ لیام: ا/ت دیدن بی تی اس سخته اینو بفهم فقط اون میدونه باید چیکار کنی . ا/ت: خب چیکارررررر لیام:بزار بهش زنگ بزنم و باهاش صحبت کن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج چ: ترکیه
وای عالی لطفا پارت بعدی رو هم بزار ❤❤🍒
ج چ:کره و کانادا
ممنون پارت بعدی رو گذاشتم💜