سلام سلام 💜امیدوارم این پارت رو دوست داشته باشید و اینکه لایک یادتون نره نظرتون هم بگید که آیا جیمین عاشق ا/ت میشه یا تهیونگ؟ تو کامنت ها بگو کیوتی😘
از زبان ات:دیشب از اون ماجرای بعد خلاص شدیم جیمین لباس راحتی پوشید و اومد خوابید رو تخت من با این فکر افتادم از اینکه باید روی یک تخت پیش جیمین بخوابم جیمین: ا/ت حتما خسته هستی بیا بخواب یا اگه ناراحتی من برم رو کاناپه بخوابم ات....ات....حالت خوبه چرا جواب نمیدی؟....ا/ت:یهو از فکر بیرون اومدم دیدم جیمین رو بروم وایساده و دستش رو شونم هست به خودم اومدم بهش گفتم:بله کاری داشتی جیمین:دختر تو کجایی چند بار صدات کردم جواب ندادی نگران شدم ات:اههه هیچی بله کاری داشتی؟جیمین:آره گفتم اگه راحت نیستی من برم رو کاناپه بخوابم تو:اوهه نه نه...اشکالی نداره راحت هستم." پیش خودش(وایی دختر چرا همچین چیزی گفتی الان باید کنارش بخوابی وایی حتما دیوونه شدم") جیمین:بله چیزی گفتی؟ تو:او نه نه جیمین:باشه
رفتم کنار جیمین خوابیدم و روم رو کردم به پشت جیمین و بالاخره با صد دفعه اون ور اون ور خوابم برد. فردا صبح:جین:نامجون پاشو پاشو باید امروز بریم جایزه مون رو بگیریم برای خوش گذرانی نیومدیم پاشو نامجون:باشه باشه بذار هستم جین:برو بقیه رو هم بیدار کن نامجون:باش نامجون رفت و اول در اتاق شوگا و جیهوپ رو زد نامجون:جیهوپ شوگا بیدار شید یاا با شما هستم بیدار شید جیهوپ جیهوپ:خواب بودم ولی یهو صدای نامجون اومد هی میگفت پاشیم رفتم درو باز کردم:بله بله چه قدر در میزنی نامجون:پاشید ما برای جایزه گرفتن اومدیم آمریکا نه برای خوابیدن جیهوپ:باشه من بیدارم ولی شوگا چی نامجون:یه کاری کن تا بیدار شه جیهوپ:باشه
از زبان نامجون:جیهوپ رو بیدار کردم البته اگه شوگا بیدار شه رفتم و تهیونگ و جونگ کوک رو بیدار کردم تو رسید به اتاق جیمین و ات درو زدم:جیمین..بیدار شو ات پاشید.... از زبان ات:با صدای کسی که داشت درو اتاق رو میزد بیدار شدم ات:اوهه کیه...نامجون هست انگار رفت و درو باز کرد:بله(با خمیازه) نامجون:اوه سلام ات بیدار شدی ات:بله با در زدن های شما نامجون:خب خوبه جیمین هم بیدار کن و بریم یکم خرید تا برای مراسم آماده شیم:ات:باشه باشه میایم نامجون:ممنون ات:خواهش میکنم درو بستم و رفتم دست و صورتم رو شستم و رفتم سمت جیمین
جیمین...آقای پارت جیمین میخواید بلند شید یاا جیمین بیدار شو داشتم صداش میکردم یهو.... جیمین: با صدای ات از خواب بلند شدم داشت صدام میکرد یهو دستش رو گذاشت رو دستم و گفت:پارک جیمین نمیخواید بیدار شید؟ دستش رو کشیدم و انداختم رو تخت نمیدونم دلیل این کارم چی بود ات:یهو جیمین دستم رو گرفت و انداخت رو تخت میشه گفت پشت به جیمین بودم رو تخت گفت:خانم پارک ا/ت من بیدار هستم ات:خب چشمات رو باز کن تا من بفهمم چرا این طوری میکنی؟ جیمین:این حرف رو گفت اصلا کارام دست خودم نبود..ات رو بغل کردم و بغل کردنش حس خوبی بهم میداد ات:یاا جیمین ولم کن جیمین یااا میخوای ولم کنی..این حرف رو به جیمین زدم و خودمو از بغلش بیرون کشیدم گفتم:معلوم هست داری چیکار میکنی؟ جیمین:اووو خب ولش من برم به صورتم آب بزنم الان میام و رفت ات:چرا جیمین این طوری کرد اصلا کارش رو نفهمیدیم..رفتم و لباس پوشیدم و جیمین هم آماده بود باهم رفتیم به سمت اتاق جین هیونگ نامجون هیونگ...از زبون تهیونگ: نامجون ما رو بیدار کرد و ماهم آماده شدیم و داشتیم می رفتیم تو اتاق جین هیونگ و نامجون هیونگ که ات و جیمین رو دیدیم راستش از اینکه ات پیش جیمین باشه خوشم نمیاد ناخواسته رفتم سمت ات و دستش رو گرفتم گفتم:اوو سلام جیمین سلام ات خوبی ات:داشتیم میرفتم سمت اتاق یهو یکی دستم رو گرفت نگاه کردم دیدم تهیونگ هست و حال منو جیمین رو پرسید گفتم:سلام این ۱ من خوبم ۲ میشه دستم رو ول کنی تهیونگ تهیونگ:اوه باشه
چند ساعت بعد ات و پسرا رفتن خرید و آماده شدن برای مراسم و بعد از اون سوار ماشین شدن ات:خبب فکر نکنم من باید اونجا باشم پس من همین جا ها دور میزنم جین:او خب باشه و مراقب باش ات:ممنونم اینو جین گفت و از ون خارج شد و پشت جین پسرا خارج شدن فقط جیمین موند گفت:ات مراقب خودت باش اینجا آمریکا هست کره نیست مراقب باش باشه؟ ات:باشه جیمین شی نگران نباش جیمین:اوکی مراقب باش بای تو:خدافظ پسرا رفتن و تو هم تصمیم گرفتی همین اینجا ها دور بزنی خیلی بزرگ بود.....از رفتن پسرا یه مدتی گذشته بود و فکر کنم الان هاست که بیان مثلا کار من مراقبت از پسرا هست ولی برعکس پسرا از من مراقبت میکنن یهو به این فکر افتادم تا زنگ بزنی به پدرت ولی پدرت ور نداشت و دیدی پسرا اومدن تو:اوهه سلامی دوباره اومدید جونگ کوک:نه تو راهیم ات:یا جونگ کوکا من ازت بزرگ ترم درست صحبت کن(اینو با خنده گفتی)کوکی:باشه بیاد پس بهت بگم اونی تو:نه نه خواهش میکنم منو اونی صدا نکن همون ات کوکی:پس ات شی تو:یا بازم همیشه باید حرف حرف خودت باشه کوکی:پس چی شوگا:بیاید بریم انقدر بحس نکنید حوصله ندارم خوابم میاد تو:باشه
خب اینم از این پارت درسته اسلاید هاش کنه ولی تو هر اسلایدی زیاد می نویسم💜💜امیدوارم دوست داشته باشید خدافظ🖐🖐🖐بای بای😘💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)