
خب دوستان سلام ببخشید به خاطر تاخیری که پیش اومد من دیروز ذاشتم ولی اصن درست نشد و یک روز تمام تو بررسی بود مرسی خوندین می خوام اگه دوست داشته باشین داستان کلویی و لوکا رو هم بزار پس اگه میشه تو نظرات بهم بگید با تشکر ترانه??
بعد اومدیم تو هتل، ر کی باید دو تا دو تا تو اتاق می بود نینو و الیاگفت امشب منو نینو می خوایم با هم تا صبح فیلم اهنگ گوش کنیم ببخشید بچه ها? گفتیم اشکال نداره و من ادرین داشتیم نگاه مدیگه می کردیم خلاصه باکلی که اول تو برو نه اول تو برو رفتیم من پام گیر کرد به چمدونم و ادرین هم افتاد روم و لبای همدیگه رو لمس کردیم خیلی اتفاق شیرینی و و همینطور تو دلم خیلی اشوب بود و خجالت می کشیدم صورت من و ادرین قرمز شد ?? ث همین طوری تا ربع ساعت داشتیم از هم معذرت خواهی و تقضیر تو نیست تقصیر منه و اینا می کردیم??? خلاصه ادرین گفت باشه تقصیر هر دو تامونه و رفتیم تو اتاق تو اتاق یک تخت دونفره بود و یه حمدم که کنار تخت بود و یک دست شویی من ادرین دوباره نگاه همدیگه کردیم
تو دل ادرین وای چقدر خجالت می کشم البته بد هم نبود نه تو عشقت لیدی باگه اره ??تو دل مرینت وای چقدر خوب بود تو رویا هم این طوری تصور نمی کردم وای عالییی بود??ولی خیلی خجالت می کشم، دوباره صورت مرینت قرمز شده ادرین گفت امم مرینت نمی خوای بری حموم اگه می خوای بری برو من منتظر می مونم، مرینت گفت نه من دیشب حموم رفتم هه هه تو برو، ادرین رفت تو حموم، مرینت خواست به الیا بگه که ادرین رو بوسیده، حموم شیشه ایی بود مرینت همین که می خواست بره
شیش تیکه های ادرین رو دید و خون دماغ شد?ادرین همین که خواست روش رو برگردونه مرینت مثل جت رفتم رو تخت نشست و لپاش گل انداخته بود??قیافه مرینت?قیافه ادرین?قیافه نویسنده?ادرین با یک حوله که از شکم به پاینش بود اومد بیرون
ادرین گفت ببخشید مرینت که این طوری اومدم بیرون من فقط همین یه دونه حوله رو اوردم?مرینت گفت همین طوری خیلی جذابی نه نه منظورم اهم چیزه یعنی اشکال نداره هه هه????مرینت گفت ادرین میشه روت رو کنی اون ور ادرین گفت باشه و مرینت تاپ شوارش رو پوشید ادرنم لباسش رو پوشید?مرینت مو هاش رو باز کرد و با بروس ساف کرد و ادرین اپنه دید و تو دلش گفت وای خدا مرینت چقدر با مو های باز جذابه?
و بعد لپ های ادرین گل انداخت و مرینت وقتی اون رو دید معذب شد??خلاصه شب شد اون ها یه بالش بینشون گذاشته بودن مرینت از خجالتی خوابش نمی برو ولی ادرین بیهوش شد صبح که از خواب بیدار شدن صورتاشون رو به هم بود ادرین مرینت رو تو بغلش حبس کرده و بالشتم نگم براتون از تخت افتاده بود پایین????یه دفعه مرینت ادرین مثل جن بلند شدن و نیگا خودشون کردن و قرمز شدن ?
لباس های خوشگلشون رو پوشیدن و در زنگ خورد و گفتن بی مدرسه شما یک میز گذاشتیم رفتیم پایین و فقط نینو و الیا بود (اتاق ادرین مرینت و الیا و نینو رو به روی هم بوده) من کنار الیا نشستم و ادرین کنار نینو گفتن شب خوبی داشتیم دوباره من ادرین قرمزز شدیم
دو تامون هم زمان گفتیم بد نبود گفتن بایدم بد نباشه و بعد بچه ها اومدن
کم کم همشون اومدن و صبحونه خوردیم و رز بلند شد و گفت بریم شب شهر بازی با اینکه دیگه ۱۸ سالمون شده بود گفتیم باشه بریم??
ببخشید کات کرد قسمت بعد خیلی خیلی عاشقونه هست لطفا نظر بدید به این پارت و بگید داستان کلویی و ادرین رو بزارم یا نه
تازه فکر کنم غلط املایی کمتر بود ?بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چشم چشم چشم من نمی ذارم اون داستان رو تا و اینکه بدونید من پارت چهار این داستان رو قرار دادم و درحال بازرسیه و اینکه پارت پنجش +13 هستش و اینکه متشکرم که از داستان خوشتون اومده ،تشکر می کنم از همراهیتون دوستان من کشی رو مجبور نمی کنم شما ها رو، و شرط شروط نمی زارم که حتما لایک کنید کامنت کنید حتما بخونید داستان های من همیننن که هستن، و اینکه بازم مممنون برای اون هایی که به خاطر من نظر دادند??????
لطفا پارت بعدی را زود بزار
سلام به همه ای شما ها، من نویسنده هستم و اینکه منظورم کلویی و لوکا هستش تست اخر اینا اشتباه نوشته شده و امیدوارم نظرتون رو درباره داستانه بگید???
کلویی نه اصلا ازش خوشم نمیاد و تو داری الان دوتا داستان مینویسی هنوز میخوای یکی دیگه هم بنویسی
خدای بد شانسی ادرین