10 اسلاید چند گزینه ای توسط: Elina انتشار: 4 سال پیش 267 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
دوستان اینم پارت دو امیدوارم خوشتون بیاد
خوب دوستان میخوام برم سه سال بعد
از زبان مرینت من با ادرین داشتیم میرفتیم مدرسه که یهو یه نفر جیغ کشید منو ادرین هم رفتیم تبدیل شدیم و باهاش جنگیدیم اون شرور نبود ارباب شرارت بود که با معجزه گر پیکاک و شب پره تبدیل شده اون خیلی قوی بود خیلی زیاد ما نمیتونستیم شکستش بدیم چون هی اداما رو شرور میکر من بلند گفتم لاکی چــــارم و معجزه گر اسب افتاد تو دستم خوشبختانه مکث شرور نشده بود اونو بهش دادم و اون یه تلپورت باز کرد به یه سیاره ی دیگه ما هم ارتقا قدرت دادیم(مرینت همه ی دستو العمل ها رو مال همه ی معجزه گر ها رو پیدا کرده)هممون فظایی شدیم چیزی که میدیدیم رو اصلا باور نمیکردیم هاک اث هم ارتقاع قدرت داد داشتیم باهاش میجنگیدیم که یهـو.....
که یهو بانیکس اومد تو گوشم گفت واسش یه زندان تو موزه لوور اماده کردم با یه پرتال میفرستمش همونجا گفتم باشه من یویو رو دورش پیچوندم تا نتونه تکون بخوره بانیکس هم یه پرتال درست کرد و اونو فرستاد تو موزه لوور بعد ما هم برگشتیم به کره زمین همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد
وقتی رفتیم به مدرسمون دیدبم زنگ خونه خورده ادرین گفت خوب خوه پرنسس میای با هم بریم بستنی بخوریم منم گفتم با کمال میل رفتیم بستنی خوردیم البته به شکل لیدی باگ و کت نوار اندره خیلی خوشحال شد و عکس ازمون گرفت و گزاشت بالای سرش ماهم بستنیمونو خوردیم و رفتیم رو برج ایفل اونجا همو بوسیدیم و دیگه رفتیم خونه هامون به تیکی گفت چه خوبه که من ادرین یا پیشی رو دارم تیکی هم گفت اره منم دلم واسه پلگ تنگ شده?? منم گفتم ای شیطون تو هم عاشق پلگی؟ چرا نگفتی تیکی هم گفت ام......آ....چ...چیزه....یه دفعه ای شد?❤️
صبح شد رفتیم سرکلاس خانم مندلیف من پیش ادرین نشستم زنگ تفریح خورد لایلا اومد پیش ما و گفت ادرین واقعا برات متاسفم تو با این دختر نونوامیگردی باید با من که خیلی خوشکلم ازدواج کنی ادرین هم گفت لایلا حرف اضافه نزن برو گم شو و بعد دست منو گرفت و منو ادرین با هم رفتیم پیش الیا و نینو دیدیم لایلا شده ولپینا بازم ما شکستش دادیم و رفتیم خونه مردسه تموم شده بود و من رفتم ناهار خوردم بعدش هم تکلیف هامو نوشتم و بعد شب شد و اومدم خوابیدم
افرین
خوداروشکر امروز اکوماتیز نداشتیم چون هاکماث گیر افتاده بود منو ادرین هم به زندگیمون ادامه دادیم و رفتیم مدرسه
دوستان من این رمان رو تا ۱۰ادامه میدم تو نظرات بگین که خوبه یا نه چون مدرسه دارم یکم سرم شلوغه
فرداش ادرین اومد خونه ما من تمام میراکلس ها رو بهش نشون دادم و با همشون هم تبدیل شدیم عجب روزی بود عالی بود
دیگه رفتیم توی شهر یه گشت زدیم و برگشتیم خدا روشکر همه چی خوب بود و مردم از شر هاکماث نجات یافته بودن
دوستان نظر فراموش نشه
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
تستچی لطفا تست مدرسه ی جادو ی من هم ثبت کنید
چشم دوستان فردا پارت بعد رو مینویسم کی منتشر بشه خدا میدونه????
تستچی تست مدرسه ی جادوی من رو ثبت کنید
خیلی عالیه. من دوسش داشتم. میخوای تعداد نظر هارو بفهمی؟ هزار تا. ادامه بده پلیززززز!
احمقانه
ببخشید مجبور نیستی بخونی
عالی❤
منم کلاس پنجم هستم عزیزم??