سلام دوستان ببخشید این پارت یکم دیر شد چون من یکم کار داشتم و خب یکمم طول میشکه تا این تست برسی بشه
مرینت: کت نوار من رو بوسید و رفت یه لحظه جا خوردم اما یه حس عجیبی داشتم رفتم و روی تختم دراز کشیدم و با خودم فکر کردم که حالا که دیگه ادرین رو ندارم شاید باید یکم بیشتر با کت نوار باشم چون اینطور که پیداست من براش مهمم و خب اونم همدرد خوبیه توی همین فکرا بودم که خوابم برد در اتاق ادرین: رفتم خونه و به حالت عادی برگشتم و روی تختم دراز کشیدم و به مرینت فکر کردم خب راستش اون خیلی دختر خوب و مهربونیه . فردا داشتم از خونه می رفتم بیرون که پدرم از اتاقش اومد بیرون گابریل: ادرین سه روز دیگه یه مدلینگ توی نیویورک هست که توسط خانم ادری برگزار می شه ( ادری بورژوآ مادر کلویی رو می گه ) و تو هم باید به اون مراسم بری راستی اون دختر طراحه مرینت هم توی کلاس شماست درسته ؟ ادرین : بله پدر گابریل: خانم بورژوآ از اون هم دعوت کردن تا به عنوان یه طراح در مراسم همرته ما شرکت کنند به اون هم این موضوع رو بگو و در زم قراره برای یه سری کار ها روز بعد مراسم به چین بریم و چون خانم دوپن چنگ هم با ما میان باید شرایط و نظر ایشون رو هم بپرسیم ادرین: بسیار خب پدر بهش می گم ?
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
از همتون خیلی خیلی ممنونم کلی از همتون قوت قلب گرفتم داستان بعدی در حال برسی هست و فکر کنم فردا بیاد خیلی از همتون ممنونم که نظر می دید فقط تست بعدی اسمش همینه فقط من چون نمی تونستم وارد سایت بشم از یه پروفایل دیگه نوشتم تعجب نکنید سعی می کنم که اروم بهم دیگه نزدیکشون کنم چون یه دفعه ای نمی شه خیلی همتون رو دوست دارم ممنون که نظر دادین لطفا دنبال کنید
آقا عالی همین طور ادامه بده
یه کاری کن تا بالاخره هویت همو بفهمن
راستی این چیزایی که گفتم همشون تعریف بود که داشتم ازت میکردم ها یه دفعه ناراحت نشی
عالی هسته خیلی متفاوت تر از داستان های بقیه بود و من این داستانو تو یوتیوب دیده بودم و میدونم نصفشو خودت نوشتی بقیشو از اون الهام گرفتی اگه داستانت تقریبا مثل او باشه خیلی داستان قشنگیه و به نظرم همین جوری ادامه بده و وقتی به جایی رسیدی که دیگه نمیتونستی از اون فیلم الهام بگیری به خودت تکیه کن چون قوه تخیل خیلی خوبی داری که تونستی اینقدر اون داستانو خوب بزرگش کنی و دیگه چیزی برای گفتن ندارم و عالی هسته داستانت
سلام دوست عزیز راستش من زیاد داستان می خونم اما اینو واقعا الهام نگرفتم اما بعدی رو تا حدی چرا و بگم که اصلا از نظرت ناراحت نشدم اتفاقا خوشحال شدم که نظرت رو شنیدم ممنون که داستانمو خوندی لطفا دنبال کن اما خب سعی میکنم بیشترشو خودم بنویسم اما شاید از اونایی که واقعا عالین یه کمی الهام بگیرم تا داستان عالی بشه اما قسمت 4 برای چین هست که همشو خودم نوشتم و امیدوارم که خوشتون بیاد
عالیییی
بده بعدی رو عالی بود❤❤❤
عالی♥
من از تستات خیلی خوشم اومد
ادامه بده....