
خب آماده اید برای ادامه ی داستان👻
بعدش اون(اون روح که تو پارت قبل احضار کردیم) گفت:«حالا که تو منو از خواب بیدار کردی و منو عصبانی کردی من دوست تورو با خودم میبرم!» و یه دفعه اریکا نا پدید شد یعنی فقط خودم موندم و خودم😢
خیلی ناراحت بودم چون اون برای اشتباه من رفت یه راه رو انتخاب کردم و رفتم که شاید اریکارو پیدا کنم همینطور که داشتم میرفتم یه تابلوی خیلی بزرگ دیدم توش داشت یه هتل رو تبلیغ میکرد و آدرسشو میگفت منم دیدم که نزدیک به اونجایی هست که من هستم و الانم نزدیکای شبه پس رفتم به سمت اون هتل
وقتی رسیدم به هتل نزدیکای نیمه شب بود وقتی رفتم تو یادم افتاد که من پولی همراه خودم ندارم تا اونجا بمونم برای همین به راهم ادامه دادم
خیلی خوابم میومد آفتاب داشت طلوع میکرد که یه دفعه یه چاله جلوم دیدم نزدیک بود که بیوفتم توش ولی نیوفتادم یادم اومد که اول افتادم تو یه چاله و بعد اون دوستم که دست مارو ول کرد رو دیدم گفتم شاید اگه بپرم توش اریکارو ببینم پس پریدم توش اینبار چراغم شارژش تموم شده بود برای همین یه کبریت روشن کردم🕳
نمیدونستم چرا کبریت روشن بود ولی اونجا همچنان تاریک گفتم شاید کبریت خاموش شده دستم رو بردم نزدیکش ولی دستم سوخت فهمیدم که روشنه خاموشش ردم چون تاثیری نداشت چند دقیقه ی بعد احساس میکرد کول دستم سوخته مثل دفعه ی قبل یه ساعت طول کشید تا به ته گودال بیوفتم ولی چیزی رو که میدیدم باور نمیکردم😈
اریکا اونجا بود و داشت منو صدا میزد وقتی اومدم پیشش با خوشحالی همو بغل کردیم اون گفت که دارم سه روز دنبالت میگردم راستش سه روز پیش باهم رفتیم تا ماجراجویی رو شروع کنیم یعنی سه روز پیش با هم بودیم همینطورم دو روز پیش👽
دو تا فرضیه وجود داشت یکی اینکه اونی که من باهاش رفته بودم ماجراجویی اریکا نبود یا اینی که الان باهاشم اریکا نیست هردوتاشون ترسناک هست ولی مشکل اصلی اینه که من چجوری بفهمم کدوم واقعی بود و کدوم الکی👻👽
خب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه😘
لایک و کامنت فراموش نشه😘😘
بـــــــ💖ــــــــــ💖ــــــــــای😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت ۲ کجاست؟
تایید نشد