
پارت سوم😽💕✨☁️🌼
(توی اتاق شورای دانش آموزی) هی سان"عطسه میکنه": وای هوا هم امروز سرده! کاش زودتر تابستون برسه. جونگ کوک: حالا کو تا بهار تموم بشه. هی سان: اینطوری نگو رئیس، زمان مثل باد میگذره! عاا راستی، بیاین تابستون همه بچه های شورا یه سفر بریم! هیون می: هومم فکر خوبیه! (جونگ کوک تو دلش: یه سفر؟! فکر خیلی خوبیه، مثلا یه جایی مثل کوهستان جای مناسبیه! مثلا شبا ستاره هارو تماشا میکنیم، مثلا اونجا هیون می تحت تاثیر ستاره ها قرار میگیره بعد عشقشو اعتراف میکنه! اره اینجوری خیلی قشنگه!) جونگ کوک: اگه قرار باشه یه جایی برای سفر بریم، اونجا باید... هیون می: دریا باشه. "دریا Vs کوهستان" (هیون می تو دلش: دریا جای خیلی قشنگ و خوبیه! اونجا جای مناسبی برای اعتراف هست! مثلا موقع غروب خورشید کنار دریا رئیس عشقشو اعتراف کنه!! واییی خیلی خوب میشه! میریم دریا جونگ کوک خودتو آماده کن چون قراره بزرگترین و سخت ترین اعتراف زندگیتو کنی!)
(جونگ کوک تو دلش: چیییی؟! دریاااا؟!!!! امکان نداره!! من... من شنا بلد نیستم!! فکرشو بکن جلوی هیون می آبروم میره!! مثلا هیون می میاد میگه: هه، رئیس شما شنا بلد نیستید؟ نمیدونستم! غیر قابل قبولهههه!!!) جونگ کوک: برعکس، کوهستان جای مناسب تریه! هیون می: نه توی تابستون بهتره بریم دریا! جونگ کوک: ولی دریا خیلی شلوغه، منم توی جاهای شلوغ احساس راحتی ندارم! هیون می: خب میریم ساحل خصوصی خانواده من. تازه اونجا دوش آب گرمم داره. جونگ کوک: ممکنه آفتاب زده بشیم! هیون می: من همراه خودم بهترین کرم ضد آفتاب میارم و اگه لازم باشه بهترین متخصص پوست و میارم! جونگ کوک: دریا کوسه داره! هیون می: خب منم بهترین شکارچی و از فلوریدا میارم. (جونگ کوک تو دلش: لعنت بهت، دختر مایهدار!)
(هیون می تو دلش: چقدر ساده ای رئیس! من برای هر اعتراضی که بکنی یه جواب دارم! بیخودی نیست که کتاب "چیزایی که ممکنه رئیس بگه" جلد اول و دوم و نوشتم.) هیون می: توی تابستون هیچ جایی بهتره دریا نمیشه. تازه به هوای کوهستان هم اعتمادی نیست، اگه یه وقت بارون بیاد چی؟ اونجا پر از حشره هم هست. (جونگ کوک تو دلش: حشره؟! هیون می راست میگه اونجا پر از حشره هم هست!! *جونگ کوک از حشره ها متنفره، یا بهتره بگیم میترسه* از یه طرف دریا از یه طرف کوهستان! دریا که شنا بلد نیستم، کوهستان هم پر حشره هست!! با این وجود مجبورم دریا رو انتخاب کنم😑💔.) جونگ کوک: پس بهتره بریم دریا. (هیون می تو دلش: میدونستم من برنده میشم!)
هی سان: حالا که میریم دریا! پس منم باید مایو بخرم! (هیون می تو دلش: چی؟ مایو؟ امکان نداره! چطور به این فکر نکرده بودم؟! خب اگه بریم دریا باید مایو بپوشیم!! هرگز، نه، اصلا من نمیتونم مایو بپوشم متنفرم!! به اندازه کافی لاغر مردنی هستم دیگه چه برسه به وقتی که... نه اصلا!!) هیون می: باید بریم کوهستان. هی سان: چی؟ چرا؟! هیون می: دریا ممکنه شلوغ باشه، آفتاب زده میشیم، تازه شاید کوسه هم داشته باشه. جونگ کوک: تو که برای همه اینا یه جوابی داشتی! هیون می: بیخیال بهتره بریم کوهستان تازه اونجا قشنگ تره. جونگ کوک: چیشد نظرت عوض شد؟ دریا که بهتره، تازه کوهستان پر حشره هست. هیون می: گفتم که کوهستان بهتره. جونگ کوک: دریا. هیون می: کوهستان. جونگ کوک: دریا. هیون می: کوهستان. جونگ کوک: دریا. هیون می: کوهستان. جونگ کوک: دریا. هیون می: کوهستان. جونگ کوک: اصلا هی سان میگه کجا بریم! هیون می: باشه! خب هی سان خودت انتخاب کن. هی سان: من؟! امم خب...؟!
(جونگ کوک تو دلش: دریا، گرفتی؟) (هیون می تو دلش: کوهستان! میریم کوهستان!) هی سان: خب من میگم بریم... کوهستان! هیون می: ایول! جونگ کوک: 😑💔. هی سان: میدونین چیه، اگه میریم کوهستان من دوست دارم برم تپه اوسوره. هیون می و جونگ کوک: تپه اوسوره؟! هی سان: اونجا جای خیلی باحال و ترسناکیه! انگار اونجا ارواح هم داره! میتونم از کسایی که اونجا زندگی میکنن بخوایم روح احضار کنن! جونگ کوک: عااا بنظرت بهتر نیست تابستون راجب اینکه کجا بریم کجا نریم صحبت کنیم؟ هیون می: موافقم😐. چند روز بعد... "اتاق شورای دانش آموزی" هیون می: شب قشنگ و آرومیه! اینطور نیست؟ جونگ کوک: هومم، آره. هیون می: بقیه کجان؟ جونگ کوک: خب نمیدونم فکر کنم هی سان رفته خونه، یونگی هم که اصلا متوجه نشدم کی رفت کی اومد!
(منظورم از یونگی همون شوگاعه، بله شوگا هم تو داستانمونه) هیون می: کی میتونیم بریم خونه؟ جونگ کوک: چندتا کار کوچک دیگه مونده اونا رو هم انجام بدم دیگه میریم. هیون می: باشه من منتظر میمونم. جونگ کوک: هیون می، نسبت به اوایل سال نرم تر شدی. هیون می: چی؟ وزن اضافه کردم؟ جونگ کوک: نه اونو نمیگم، شخصیتت و میگم، نرم تر شدی. هیون می: واقعا؟ خوشحالم که تونستم تغییر کنم. جونگ کوک: اوهوم. هیون می: رئیس، از 1 تا 10 بنظرتون چقدر از من شناخت دارید؟ جونگ کوک: 10. هیون می: واوو باورم نمیشه! جونگ کوک: فکرشو نمیکردی؟ هیون می: خب آره😅. جونگ کوک: تو این مدت که پیش هم بودیم تونستم خوب بشناسمت. هیون می: که اینطور، خب پس بیاین با یه بازی اینو ثابت کنیم! جونگ کوک: خب... باشه.
حالا چه بازی؟ هیون می: بازی 20 سوالی، من یه شخص یا یه وسیله ای و در نظر میگیرم و شما تنها با پرسیدن 20 سوال باید بفهمید وسیله یا شخص مورد نظر من چیه یا کیه! و منم فقط میتونم توی جواب بله یا نه بگم. جونگ کوک: متوجه شدم بیا شروع کنیم. هیون می: برای سخت تر کردن بازی، بهتر نیست با 10تا سوال بازی کنیم؟ جونگ کوک: باشه. هیون می: خیلی خب من وسیله یا شخص مورد نظرم رو انتخاب کردم! خب بیا بازی رو شروع کنیم. جونگ کوک: خیلی خب، اولین سوالم، یه چیزه قابل لمس شدنه؟ هیون می: بله. جونگ کوک: دو، وسیله برقی چیزیه؟ هیون می: نه. جونگ کوک: سه، یه چیز که گرم و سرده؟ هیون می: بله. (جونگ کوک: شاید یه موجود زنده باشه، فکر کنم یه چیزیه که به خود هیون می ربط داره.) جونگ کوک: چهار، مال خودته؟ هیون می: ...

خب اینم از پایان این پارت💕 میدونم جای بد کات کردم:| دوستان ممکنه من این داستان رو ادامه ندم💔:| توی کامنت ها نظر خودتونو راجب این موضوع بگید. حالا بریم نتیجه نبرد اول، نبرد دوم هنوز تموم نشده. عکس بالا هم هیون می هست، یعنی همون خودتون*
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه😍💫
مزاحم اعظم کیست؟😂💔 اصلا پیاما میان؟:/
کسی نیست جز خانم آهو:|
آره میاد رگباری داری استیکر میفرستی:||
داستانت زیادی عالیهههههههههههه حتما ادامش بدههههههه
مرسی عسلم💗
حتما💙
وایییییییییییی بالاخره اومدش داستانت عالییییییییییییییییییییی بود
مرسی کویینم💖
خیلی عالی بود❤️ می سو جین رو هم خیلی قشنگ تموم کردی❤️ پارت بعدی میخاممم
مرسی عزیزم💕
تو بررسیه:)
اجی فوق العاده عالی بود حتما ادامه بده🥺🥺🥺🥺🥺❤
مرسی کیوتم💖
حتما:)
عالی بود آجی💕
عررر نه چرا نمیخوای ادامه بدی؟؟؟😐💔
بنظرم ادامش بده😐💔
مرسی عزیزم💖
ادامه میدم اجی💙
خوبه😸
محشر بود اجی میشی ؟
مرسی گلم💗
آره من سانازم 16 معروف به سانی💕
منم مینام ۱۱ ساله
امتحانا تموم شد نه؟ چرا جوابمو تو وات نمدی؟:/ مال من تموم شد ولی خو انسانی سخته😑😂 نمیزارن تغییر رشته بدم:/ البته تغییر رشته می دادم چیزی عوض نمیشد😐😂😂
آره ولی معلم ریاضیم میگه فیلم از فلان درس بفرست💔:| من اصلا آنلاین نمیشم:|| گفتم نرو انسانی:| چی بگم والا:|| راست میگی میخواستی نری انسانی کدوم رشته بری؟😹😹💔
واسه همین بود آخرین بازدیدت تو وات مال ده سال پیشه😂😂 چه کنیم باید سر کنیم:/ خدا کنه راه درست را انتخاب کرده باشم🤲🏻😑
های سانی منو که یادت هست؟:/ به راستی که داستانت زیباست ساناز جان💜 نه اینو واقعا جدی گفتم داستانت خیلی قشنگه💛 پارت بعد و بزار
سلام گلم💗
عررر شناختم😐😹
مرسی کیوتم💜
باشه حتما💙
خوشحال شدم که ادامه میدی😃💜