
سلامممم بعد یک ماه اومدم نوشتم👋🏻😹😐💤💕
هیون می: بعد از اون فاجعه دیگه سعی میکنم با رئیس کتابی تر صحبت کنم!! البته هی سان میگه کارم احمقانس ولی خب چه کنم؟💔:|| چیزی نمونده تا این ترم تموم بشه... چند وقت دیگه امتحانای آخر ترم شروع میشه و باید حسابی درس بخونیم. "توی اتاق شورا" هیون می: چند وقت دیگه امتحان های ترم آخر شروع میشه، شما برنامه ای دارین؟ هی سان: من دارم تمام تلاشمو میکنم!! حسابی درس میخونم تا توی امتحانا قبول بشم و نمره خوبی بگیرم. (این زن دروغ میگه، قراره آخر هفته به همراه خواهرش بره خرید خوش گذرونی! در نتیجه قرار نیست درس بخونه!) هیون می: شما چطور رئیس؟ جونگ کوک: من کاملا برعکس این ترم نمیخوام زیاد به خودم سخت بگیرم، نیازی هم نمیبینم درس بخونم بلاخره این همه مدت تو مدرسه چی یاد گرفتیم؟(این مرد دروغ میگه، بخاطر امتحانا میخواد کلی درس بخونه حتی از کارش مرخصی گرفته!)
هیون می: دقیقا منم مثل شما فکر میکنم، منم نمیخوام درس بخونم بلاخره توی مدرسه چیزی یاد گرفتیم! راستی یونگی تو چطور؟ (این زن هم دروغ میگه، حتی شبا نمیخوابه تا بتونه درس بخونه!) یونگی: منم میخوام برم خونه درس بخونم، فعلا خدافظ. (این مرد هم دروغ میگه، قراره بره خونه و بازی کامپیوتری جدیدی که خریده رو بازی کنه! در نتیجه همه دارن برعکس چیزی که میگن و عمل میکنن!) هیون می: باشه خدافظ. جونگ کوک: خدافظ. هی سان: بای. هیون می: بنظر من که امسال هم رئیس بهترین نمره رو میگیره و نفر اول میشه! هی سان: منم همین فکر و میکنم، رئیس شما خیلی باهوشید!! مطمئنم شما بدون درس خوندن هم میتونید اول بشید. جونگ کوک: ممنون نظر لطفتونه، من میرم خونه یکم استراحت کنم فعلا. هیون می: خدافظ. هی سان: بابای.
جونگ کوک: تو راه خونم هم به خودم رحم نکردم و کتاب به دست داشتم درس میخوندم!!! نمیزارم هیون می اول بشه! باید من بالاترین نمره رو کسب کنم!!! فردا صبح... هیون می: یونگی تو امسال باید نمره بالایی بگیری! نمیخوام مثل سال های قبل نمره پایینی کسب کنی! یونگی: من دارم تلاش خودمو میکنم! هیون می: هر سال همینو میگی ولی بازم نمراتت پایینه!! امسال دیگه خودم دست به کار میشم! یونگی: چی یعنی چی؟ هیون می: یعنی باید بیای دنبال من. یونگی: نه واقعا نیازی ندارم! هیون می: گفتم که امسال باید حسابی درس بخونی! یونگی: نه من نمیخوام!! هیون می: باشه، حالا بیا این آب و بخور. یونگی: مرسی تشنم بود! (باید بگم توی اون آب داروی خواب آور بود:|) یونگی: نمیدونم چیشد ولی یهو خوابم برد، چشمامو که باز کردم دیدم روی یه صندلی نشسته بودم.
ولی دستو پام بسته بود!! یا خدا اصلا من کجام؟ چرا دستو پام بستس؟ اطرافم تاریک بود جلوم یه میز بود... که یهو دیدم یه نفر وارد اتاق شد و تو دستش یه شمع بود، وقتی اومد نزدیک تر دیدم اون... اون هیون میعه!!! قاتللللل میخواد منو بکشههههه!!!! هیون می: خب خب حالا که درس نمیخونی من بزور بهت یاد میدم!! خب بیا شروع کنیمممم. یونگی: نه نههه این مثل یه کابوسه!! هیون می: انقدر حرف نزننن! یونگی: نههههههه!! چند روز گذشت و هیون می همیشه دنبال بود!! حتی تو دستشویی هم آرامش نداشتم!!! رفتم تو یکی از کمد های مدرسه قایم شدم! چون از دست هیون می جایی نبود آرامش داشته باشم!!! که یهو یه صدایی اومد. هیون می: یونگییییی میدونم کجایی!!!! یونگی: هی خدا من چرا انقدر بدبختم؟!🥲💔 که هیون می در کمد و باز کرد. هیون می: بیا اینجا ببینم! یونگی: نه تورو خدا بزار آرامش داشته باشم!! هیون می"داره کشون کشون یونگی رو میبره": ساکت شوووو باید درس بخونییییی!!
و اینگونه شد که هیون می شب و روز واسه یونگی جهنم کرد😐💔... جونگ کوک: این روز ها سرم خیلی شلوغه!! امتحانا دو روز دیگه شروع میشه!! امیدوارم دوباره من نفر اول بشممم!!! باید کلی درس بخونمممم!! ... هیون می: من این بار نمیزارم رئیس بالاترین نمره رو بدست بیارهههه، هی تو داری چیو نگاه میکنی درستو بخوننن! یونگی: دارم میخونم وای کلافه شدم:`| اصلا شما از اینکه به من درس بدین راضی هستین؟ نمیبینید بقیه بچه ها چطور باهاتون رفتار میکنن؟ هیون می: من بهت قول دادم که تو امسال قبول بشی، پس قرار نیست به حرف بقیه اهمیت بدین! این کاریه که خودم دارم انجام میدم نیازی نمیبینم برم. یونگی: ممنون. "روز برگزاری امتحان آخر ترم" جونگ کوک: دارم از استرس فلج میشم!! هیون می: نه امسال من اول میشمممم منننننن!! یونگی: امیدوارم گند نزنم. هی سان: کاش یکم درس میخوندم:|
"بعد از امتحان" جونگ کوک: خب هیون می بنظرت رتبه چندم و به دست میاری؟ هیون می: از اون جایی که رقیبی مثل شما دارم احتمالا مثل همیشه دوم. (هیون می تو دلش: آره آره خواب اول شدنو ببینی!!!) جونگ کوک: بنظر من که امسال تو اول میشی. (جونگ کوک تو دلش: تو خیلی هویج اضافه میخوری اگه بخوای اول بشی😐🔪.) هیون می: عاا این حرفو نزنید تازه امسال درس نخوندیم (آره جون خودت اصلا درس نخوندی😐💤) با این حال امیدوارم هر کی به هر چیزی که لیاقتشه برسه! ... "روز اعلام نتایج" هیون می: لعنت به همه چی دوباره رتبه دوم کسب کردم!! جونگ کوک: عه من اول شدم عاا جالبه. هیون می: دیدین درست گفتم دوباره اول شدید😅. جونگ کوک: بنظر من که مهم نیست رتبه چندمی مهم اینه چیزی که لازمه رو یاد گرفته باشیم. هیون می: درسته. جونگ کوک: خب من میرم فعلا. (هیون می تو دلش: این چطور درس نخونده اول شد؟ جونگ کوک تو دلش: این چطور درس نخونده دوم شد؟)
جونگ کوک "تو دستشویی مدرسه": آره آرههههه من اول شدمممم آرههههههه متاسفم هیون می ولی رتبه خیلی مهمههههه!!! ... "اتاق شورا" هیون می: یونگییییی تو تمام زحمات منو با این نمره گرفتنت به باد دادی!! تو منو رو سیاه کردی! یونگی: مهم اینه قبول شدم! هیون می: من نمیخواستم این نمره رو بگیری!!! هی سان: هیون می آروم باش! "هیون می یهو به طرف یونگی حمله میکنه" هی سان: وای یونگی فرار کن!!! هیون می: اگه دستم بهت برسه!!! ولم کن هی سانننن! یونگی: غلط کردمم این هنوزم میخواد منو بکشهههه. هیون می: صبر کنننننن!!!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای من چرا اینقده دیر کردم😑
عالی بود 💕
خوشحالم که برگشتی💕
ج چ همشون رو دوس دارم 🙂
چیزی نمونده 2000 تایی شیییییی😎😎😎😎😎😎😎😈😈😈😈
وای اجی داستانت خیلی باحاله😂😂😍چالش:از هر چهار تا خوشم میاد اما یونگی یکم بیشتر😂
مرسی قشنگم💞
😹💙💤
عالییییییییییییییییییییی
مرسی💗:)
یوهو اولین لایک ❤
💛:)
پس از سال ها😐💗
عالی بود❤
چالش: هیون می و جونگ کوک ولی بیشتر هیون می😹☝🏻
😹😐💤
مرسی💞
😹❤️🌊
عالیح 🍭
اجی میشی ؟
اسم اصلیم ستایشه💕 ولی همه تو تستچی منو با اسم آوا و آوین میشناسن 💖
لقبام : ستی و لیسا 💞
مرسی💜
آره گلم من سانازم 16 معروف به سانی💗
لطفا به داستانم سر بزنید
باشه برید و سر بزید
بخدا خیلی خوبه اگه دوست نداشتید بییاد بیرون
ترو خدا
اگه وقت کردم سر میزنم😽💕