با بلک پینک در شهربازی ۱

این تست کاملا متفاوته و داستانیه و شما رو با ا/ت صدا میکنم که همون "اسم تو" هست خودتون میدونین باید اسم خودتون رو به جاش بزارین ❤?

توی این داستان شما یک فن گرل هستید ...توی کمپانی ... جنی : وای بچه ها من واقعا حوصلم سر رفته بعد از این که آهنگ جدیدمون رو دادیم بیرون مدیر برنامه اصلا به فکرمون نیست ...رزی: دقیقا! من دلم کلی خوشگذرونی میخواد

لیسا: خب بیاین یواشکی از کمپانی بریم بیرون صبر کن اصلا کجا بریم؟ ...رزی:شهر بازی چطوره؟....جیسو : شما ها باز شیطونیتون گل کرد؟ اگه اتفاقی بیوفته چی؟

جنی: میتونیم از در اضطراری بریم اما مراقب باشیم ...بعد هر ۴ تا از اون دختر ها که خواننده هستن یواشکی از کمپانی میزنن بیرون البته با کلاه و عینک که شناخته نشن!

از زبان تو یعنی ا/ت : مامان و بابام رفته بودن بیرون خرید منم بهشون زنگ زدم و گفتم خوصلم سر رفته و چی کار کنم و این جور حرفا که گفتن میتونی با دوستات بری بیرون منم خوشحال به سارا دوستم که اونم یک بلینک (طرفدار بلک پینک) هست زنگ زدم و قرار شد باهم بریم بیرون ...چی بپوشم؟

سارا اومد دنبالم و قرار شد باهم بریم پارک یا شهربازی گه آخر تصمیم گرفتیم بریم به ....

اونم به خاطر اینکه خاطرات بچه گی مون تازه شه

اما وسط راه ماشین سارا خراب شد کلی اعصابم خورد شد خلاصه زنگ زدیم و تعمیر کار و حدود نیم ساعت از وقتمون حیف شد و الان بالاخره دم در شهربازی بازی هستیم ...ای کاش ا/ت میدونست قراره چه اتفاق هایی بیوفته تا یکم خودشو آماده کنه... رفتن به بلیط خریدن ^^

توی شهر بازی از زبان جنی : یک نیسم ساعتی هست که اینجاییم ولی من که اصلا خسته نشدم نظرتون چیه تا آخر شب بمونیم؟ لیسا: خوبه مثل اینکه کسی قرار نیست ما رو بشناسه گوشی هامونم خاموشه مطمعنن مدیر برنامه اونقد هول نیست که واسه ۲ ساعت همه رو خبر کنه

بلک پینک رفت تو صف یک بازی دیگه ایساد ...حالا از زبان ا/ت : رفتم توی صف سکی از بازی ها ایستادم که حس کردم یه نفر آشنا رو دیدم اما خودشو با کلاه پوشونده بود ...کی بود؟

ادامش واسه پارت بعدی باشه؟ ^^ منتظرش باشید ^^ کامنت هم یادتون نره