
بزنین بریم 😁
بیل : اوه بیخیال یادت رفته اینجا یه شخصی هست که خیلی قدرتمنده ؟! مارسیس : ببخشید تو از کی_ فورد : الان وقت این حرف ها نیست ! باید یه راه فرار پیدا کنیم ! مارسیس : نقشه ای داری ؟ استنلی : اگه بفهمه چی به چیه حتما ! دیپر : تا وقتی اون هیولا به اینجا برسه چند دقیقه وقت داریم ! فورد : خیلی هم عالی ! بیل : دیوار های محافظ رو چیکار میکنین ؟ فورد : چرا این دیوار های محافظ سر راهن ؟ مارسیس : راستش وقتی قضیه ی سفر با دروازه ها و پورتال ها باشه باید ضخامت دیوار های محافظ اون بعد رو هم در نظر بگیریم چون این دیوار ها ورود و خروج یه بعد رو سخت میکنن در اصل مثل این میمونه که برای رسیدن به یه بعد دیگه اون دروازه باید قدرت رد شدن از یه دیوار بزرگ رو داشته باشه !
فورد : خوب الان چقدر فرق میکنه ؟ مارسیس : در حالت عادی یه دیواره ی نازک هست که فقط بعد ها رو جدا کنه ولی این بعد الا رغم این دیواره ی نازک حدود 10 تا دیواره ی ضخیم داره ! فورد : اگه بخوایم اونا رو دور بزنیم چی ؟ بیل : هیچ جوره نمیشه 😐 فورد : و اگه بخوایم از وسطشون رد بشیم ؟ مارسیس : یه خورد زمان بره اما ممکنه کار کنه ! فقط باید نقطه ی ضعیف هر طبقه رو پیدا کنیم و بعد به طبقه ی بالا راه پیدا کنیم و توی اخرین طبقه ای که باید ازش رد بشیم یه دروازه به بیرون باز میکنم ! استنلی : دانشمندای محترم اون هیولاهایی رو که دنبالمونن چیکار میکنیم ؟ مارسیس : خوب ما همین الانم شخص مورد نظر برای انجام این کار رو داریم !بیل : چرا دارین اینجوری نگام میکنین ؟! اوه نه وایسا منظورت این نیس که اوه بیخیال 😑 مارسیس : تصمیم گرفته شده خدافظ 👋

و بعد همه با مارسیس به طرف دیگه ای حرکت کردن بیل : 😑 خوب حالا دقیقا چیکار کنم ؟ خوب اها ! مثل کاری که با شیش انگشتی و مردم شهر کردم میکنم ! ؛ بعد یه تروداکس از پشت درخت ها بیرون اومد بیل : واو یه تروداکس ها ؟ این که سادس ! ؛ بعد سعی کرد با یه حرکت اون رو به طلا تبدیل کنه اما این اصلا کار از نبود ! اون حرکت تروداکس رو به طلا تبدیل نکرد بلکه قویترش هم کرد 😂 بیل : اوپس 😓 خوب بیا این مشت رو بگیر ! ، اما وقتی مشت به تروداکس برخورد کرد اون بزرگتر شد بیل : داری باهام شوخی میکنی دیگه نه ؟! چرا اینجوری میشه ؟! ؛ یهو یه کتاب از کنار بیل میوفته پایین و صفحه ای رو نشون میده بیل : امگا تروداکس !؟ با من شوخی نکن !
« پیش مارسیس و بقیه » : فورد : دقیقا قراره چجوری مناطق ضعیف تر دیواره ها رو پیدا کنیم ؟ مارسیس : اوه بیخیال درمورد من چی فکر کردی ؟ من خودم یه زمانی تخصصم فرار کردن بود ! استنلی : هه هه چه جالب منم همین طور ! مارسیس : میدونی کدوم قسمتش بیشتر حال میده ؟ استنلی : اینکه هیچ وقت پیدات نمی کنن ؟! مارسیس : دقیقا ! فورد : میشه لطفا برین ادامه ی کارمون ؟! مارسیس : باشه باشه حالا جوش نیار که فلاکس چایی اماده نیس ! استنلی : 😂 دیپر : یه بار دیگه میگی چرا داریم از یه صخره بالا میریم ؟! مارسیس : چون از یه جای مرتفع بهتر میشه فهمید که کجا ضعیف تره ! ؛ بعد از 15 دقیقه بالا رفتن از صخره : خودشه ! از اونجا باید خوب باشه !
مارسیس صاف ایستاد ، چشماش رو بست و منطقه ی اطراف رو اسکن کرد ؛ در حالی که اسکن منطقه داشت کامل میشد بیل سریع ظاهر شد : مارس ! مارسیس : الان نه بیل : ولی_ مارسیس : گفتم که الان نه ! ( زمین یهو لرزید ) مارسیس : باز چه گندی زدی ؟! بیل : خوب راستش_ ( همون لحظه صدای یه غرش اومد و اون امگا تروداکس خودشو نشون داد ) مارسیس : بیل ! چه غلطی کردی ؟! بیل : تقصیر من نبود ! مارسیس : ولی اینکه از حالت عادی بزرگتر و قوی تره ! احیانا بهش حمله کردی ؟! بیل : بله مارسیس : لابد با خودت گفتی با یه ضربه کارشو تموم میکنی ؟! بیل : اره... مارسیس : آه از دست تو چیکار کنم ؟! بیل : حالا تونستی نقطه ی ضعیف تر رو پیدا کنید ؟ مارسیس : اگه تو ما رو به کشتن ندی اره !
فورد : خوب حالا کدوم طرف باید بریم ؟ مارسیس : خوب راستش باید به سمت غربی این طبقه بریم ! بیل : ولی اون طرف که_ مارسیس : اره ! محل زندگی امگا تروداکس ها ! دیپر : ولی چطوری میخوایم بریم سمت اونا اونم بدون اینکه به فنا بریم ؟ مارسیس : اونجاشو دیگه از من نخواین ! میبل : دقت کردین اونا خیلی شبیه معماکده تو حالت شکترون هستن ! ( برقی در چشم های مارسیس درخشد ) بیل : نه ! فکرشم نکن ! تو که نمیخوای_ مارسیس : چرا میخوام ! ( مارسیس لبخند عجیبی میزنه ) بیل : خدا به دادمون برسه استنلی : مگه قراره چه اتفاقی بیوفته ؟ بیل : اتفاقای بد بد به یه ایده ی بد بد مارسیس : اوه بیخیال فکرا ی بد نکن و راه بیا بیل : با تو راه اومدم که به اینجا رسیدم !
مارسیس : خوب اول مخفی میشیم و بعد اون امگا تروداکس رو دنبال میکنیم و در موقعیت مناسب بینشون با شکترون مخفی میشیم تا یه دروازه باز کنیم ! فورد : من مطمئن نیستم که این نقشه جواب میده یا نه ! بیل : چه تفهم جالبی ! مارسیس : حرف نباشه فعلا باید با نقشه ی من پیش برین ! حالا زود باشین باید مخفی بشیم ! ؛ اونا پشت یکی از صخره ها مخفی شدن ؛ امگا تروداکس هم که متوجه نبود اونا شد تصمیم گرفت دیگه دنبالشون نره و به منطقه ی زندگیشون برگرده مارسیس : حالا ! ؛ و بعد روی امگا تروداکس پرید بیل : تو نگفتی باید بپریم روشون تا دنبالشون کنیم ! مارسیس : پس الان میگم باید روشون بپریم و دنبالشون کنیم ! استنلی : ولی_ مارسیس : حرف نباشه !

بعد از گذشت حدود 15 دقیقه اونا به محل زندگی امگا تروداکس ها رسیدند بیل : حالا چی ؟ مارسیس : باید همین الان یه شکترون بسازی ! بیل : ولی_ مارسیس : ولی بی ولی ! بیل : باشه ! ( بیل خیلی سریع یه شکترون زیرشون ظاهر کرد و همه وارد اون شدند ) همه ی امگا تروداکس ها به شکترون خیره شدند بیل : یعنی الان باید خیلی خل وضع باشن که متوجه نشن این تقلبیه ! ؛ بعد از حدود 5 دقیقه خیره شدن اونا روشون رو برگردوندند بیل : خب انگار واقعا خل وضعن ! مارسیس : شایدم نقشه ی من خیلی عالی بوده !؟ فورد : بهتره بریم سراغ ادامه ی نقشه ! ؛ اونا خیلی اروم و طبیعی به سمت دیگه ی امگا تروداکس ها رفتند
مارسیس : حالا خیلی عادی و طبیعی شروع به ساختن یه دروازه میکنیم ! بیل : اونم جلوی این خل وضع ها ! ( اینو با صدای بلند گفت ) فورد : ممکنه صدامون رو بشنون ! بیل : نگران اون دیوونه ها نباش ! مارسیس : همین دیوونه هایی که عرض میکنی الان محاصرمون کردند نابغه ! بیل : اوپس بزار با یه ضربه ناکارشون میکنم ! مارسیس : نه وایسا ! ؛ اما دیگه دیر شده بود و بیل یه ضربه به یکی از اونا زد ولی اون فقط خیلی بزرگتر شد مارسیس : مگه بهت نگفتم با هر ضربه ای که به اونا بزنی با توجه به قدرت ضربه قوی تر میشن ! میبل : میگم اینی که زدین یکم زیادی بزرگ نیس ؟ مارسیس : بفرما ! رو همونی زدی که قبلا هم بهش ضربه زده بودی ! الان دیگه نه تنها باید به یه گله مواجه بشیم بلکه با یدونه خر زور هم باید بجنگیم !

این داستان ادامه دارد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی وای بیل😂
پشمام
نریزه 😂
عالی بود ولی مگه نباید اینو میدی پارت 10؟
راستی پارت بعدی رو هم زودتر بنویس تنبل خان😂
تازه الان فهمیدم 😂 شما به بزرگیه خودت ببخش 😂
و ایشالا...😂
میبخشمت😎😂😂
ایشالا نداره همین الان برو بنویس ببینم😂وگرنه میرم تمام تستاتو گزارش میکنم😂
الله اکبر 😐
حالا مینویسی یا نه؟😂
خدا داند 😐😂
خیله خوب باشه،،،من میرم تستاتو گزارش کنم خیلیم جدیم😐😂
سمیه نرووو 😐💔😂
نترس حال ندارم برم گزارششون کنم،،،به علاوه خیلی زیادن دیگه اصلا حال ندارم گزارششون کنم😂💔