
قسمت ششم و ادامه هم اسمش هست آدرین مرینت زندگی جدید در قالب تازه ابر قهرمان می شن
وای یعنی این بود گروه تبر قهرمان های مخفی و به من گفتن عضو گروه هشون بشم من هم قبول کردم گفتم ولی یک ثانیه دویدم سمت خونه استاد فو و معجزه گر روباه قرمز و پشت لاک رو گرفتم و به آلیا و نینو دادم
آلیا و نینو هم اومدن شهر شد ارباب شرارت ولی اون اسم خودش رو گذاشته بود زن شرور ما به ۳ تا گروه شدیم که من گربه ی سیاه آلیا و نینو تو گروه ابر قهرمان های پاریس گروه جیم و کلر و توبی غول کش ها و گروه سوپرمن و بتمن و شزم هم تو گروه نجات دهندگان دنیا و پلنگ هم که هیچ گروهی نداشت مجبور شد بره تا برای خودش دوتا یار بیاره
دونفر اومدن با پلنگ اومدن ببر و یوز پلنگ بودن و گروه اون ها هم شد درنده ها و ما از سه گروه شدیم چهار گروه من فکر کردم ببر میره توی یک گروه ولی اینجوری نبود
ما جنگمون شروع شد ما مخفی شده بودیم الان که همه هستیم داخل چهار گروه ما هر کدوم یک طرف غول کش ها راست ما جلو چپ گروه بتمن(که اسمشون رو تغیر دادن و کردن جنگجویان مرموز) و گروه آخر هم درنده ها هم شدن عقب تا از چهار طرف به سرچشمه ی این موجودات یعنی کلویی جنگ دیگه واقا شروع شد
ما حمله کردیم با هم می جنگیدیم که به پشت لاک گفتم محافظت از ما کنه و کرد و گربه ی سیاه هم گفتم بگه پنجه ی برنده روباه قرمز هم گفتم از قدرت توهم استفاده کنه و کرد الان آماده بودن تا نقشه ی من عملی بشه و گفتم گردونه خوش شانسی دقیقا همونی بود که می خواستم یک تور خیلی بزرگ و به روباه قرمز گفتم حالا و اون یک کاری کرد که همه فکر کنن ما اونجا هستیم و رفتن تو تور به گربه ی سیاه گفتم حالا او هم با یک ضربه کل تور رو نابود کرد و مارسیدیم به دهتا یعنی محافظ هاش اون گفت بزار همه بیان و بعد جنگ رو شروع کنیم
و حالا جنگ غول کش ها از زبان جیم کلر توبی چپ و راست من باهاشون میجنگیدم که دیدم یه زن شرور افتاد روی سرم و ۱۰۰ تا هم اضافه شد داشتم خفه می شدم دیدم کلر و توبی همه رو انداختن و کشتن ۵۰ تا هم تاحالا کشته بودیم و ۱۰۰ نفر مونده بود هر کدوم ۳۳ رو بکشیم و این دفعه من همه رو نابود کردم ولی کلر و توبی نه اونا از ۶۶ تا دوره شده بودن و یک حرکتشون باعث مرگشون بود و برای همین من هم تسلیم شدم و مارو بردن پیش زن شرور که دیدم کفشدوزک و بقیه اونجان خیلی ناراحت شدم چون آبروی غول کش ها رفت ولی به خودم اومدم به ذهنم رسید اون۶۶ تا رو بکشم و کشتیمشون و
حالا جنگ گروه درنده ها از زبان پلنگ ما هم جنگ رو شروع کردیم و دوستای من قدرتشون نابود کردن همه بود با یک ضربه ۲۰۰ نفر رو کشتن ولی تا اون دویست تا رو کشتن قدرتشون کم شد و همین طور قدرت من و من یکم داشتم که میدونستم ازش استفاده کنم به سودم نیست و برای همین نکردم و ما رفتیم اونجا نشستیم اگه گروه ابر قهرمان های مخفی یعنی ما جنگ رو می برد ما زنده می موندیدیم اگه نه ما رو می کشتن
و حالا گروه بتمن و دوستاش از زبان بتمن شزم برق بزن سوپر من سنگ پرت کن و من هم با مشت سنگ رو پرتاب کرد شزم به اون زن شرور ها و سنگ برق زد حواس همه پرت شد و اون هارو کشت بعضی ها هم بخاطر سنگ توی این گرد و قبار رفتم جلو و همه باهوشون جنگیدیم فکر کردیم هیچ کس نیست و هم مردن و اون ها ۱۰ نفر زنده بود که تونستن شزم و سوپرمن رو بکشن و من رو هم تحت فشار قرار دادن و من تسلیم شدم
از زبان کفشدوزک دیدم ۲ تا شکست خورده اومدن و ما جنگ دوبر دو داریم
زن شرور گفت خوب شدیم دو دو ما دو تا رو بردیم شما هم همین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظر بدین دوستان