سیاره مردگان . 3

گرین ارو: مهدی حالت خوبه ؟ دکتر استرنج: آره خوبم فقط مثل اون دفعه که جوکر کنترل منو تو دستش گرفت دکتر استرنج هم همین کار رو کرد واندا: حداقل خوبه دکتر استرنج شرور نیست گرین ارو: نقشه چیه ؟ ( همه به یکجا تلپورت شدن ) واندا: ما کجا هستیم ؟ دکتر استرنج: استفن گفت باید به سیاره دیگه بریم تا برای بقیه مردم که هنوز خوب هستن یک خونه جدید پیدا کنیم گرین ارو: فکر نکنم مردم این سیاره از دیدن ما خوشحال شده باشند ( غافلگیر شدن ) دکتر استرنج: حالا فهمیدم بیهوش کردن مردم چه حسی داره گرین ارو: من دلم بارون رو خواست بارون دلم خواست دکتر استرنج: حیف دست هام بسته است وگرنه یک چک میزدم تو صورتت شاه پول : ( یک چیزی مثل ددپول) چیزیش نیست به جو این سیاره عادت نداره واندا: چرا اینجا همه ددپول هستن کینگ پول : ما هم اول دیوانه نبودیم تقصیر گودزیلا است اون جو سیاره رو مسموم کرده دکتر استرنج: گودزیلا است آلودگی هوا که نیست گرین ارو: بی احساس اگه گودزیلا رو شکست بدیم بازمانده های زمین میتونن اینجا زندگی بکنند دکتر استرنج: یکی حال اینو خوب بکنه داره چرت میگه میریم یک سیاره دیگه کینگ پول: کسی از اینجا خارج نمیشه یا مرگ گودزیلا یا مرگ خودتون واندا: شما چیکاره هستی کینگ پول: یک پادشاه دکتر استرنج: دهنت سرویس سیاوش

گرین: دکتر ؟ دکتر استرنج: جون دکتر گرین ارو: حالم بده الان بالا میارم واندا: پس از ما دور بشو تا حالمون بهم نخورده ( نعره گودزیلا) گرین ارو: هیچی حالم خوب شد دکتر استرنج: بچه ها مراقب خودتون باشید واندا: لابد بعد باید با دراکولا مبارزه بکنیم ( گودزیلا سیاوش رو کشت ) دکتر استرنج: نهه خدای من راستی سنگ زمان دست منه 😂 واندا: میخندی زود تر یک کاری بکن ( برگشت به عقب) گرین ارو: دکتر؟ دکتر استرنج: جون دکتر دوباره برگشتیم عقب ایول گرین ارو: با اینکه برگشتم ولی خیلی مردن درد داشت واندا: خب خودتون رو جمع و جور کنید ناسلامتی شما از بهترین قهرمان های زمین هستید یک مارمولک که حریف ما نیست دکتر استرنج: این همون شمشیری هست که هر فلزی رو برش میده سیاوش تو یک مبارز حرفه ای هستی ازش استفاده بکن ( نعره گودزیلا) نبرد سختی بود گرین ارو با استفاده زیاد از اون شمشیر ذات پلید پیدا کرد کینگ پول قبول کرد که مردم زمین به این سیاره برن دکتر داشت همرو منتقل میکرد که با گرین ارو به زمین منتقل شدن حلقه ارتباط توی سیاره کینگ پول جا موند ( در زمین ) دکتر استرنج: معلوم هست چیکار می کنی دیگه راهی به برگشت نداریم گرین ارو: من از تو متنفرم استفن استرنج دکتر استرنج: معلومه چی داری میگی جون دل ؟ گرین ارو: من اولیور جوناس کویین از جادوگر هایی مثل تو متنفرم دکتر استرنج: خدای من

( در سیاره کینگ پول) واندا: مهدی با این حلقه چطوری کار میکرد من هرچی تلاش میکنم نمیشه آره همینه میدونستم کار راحتی هست ( رفت به زمین ) دکتر استرنج: دایانا این سیاوش قاطی کرده گرین ارو: من اولیور کووین هستم ( بچه ها اولیور آدم بدی نیست فقط روحش اینجا پلید شده ) و قاتل تو ( زامبی ها داشتن به سیاوش حمله میکردند مهدی خودش رو انداخت جلو و مرد ) گرین ارو: من چیکار کردم بدنم دست خودم نبود من یک کله پوک نادون هستم دکتر استرنج: کسی دلش برای من تنگ شده؟ گرین ارو: میدونستم کله پوک نادون هستی واندا: تا همین الان یک چیز دیگه میگفتی گرین ارو: با این وضعیت من فصل سوم قرارداد امضا نمی کنم

ذهن من : گوش کن مهدی من استفن استرنج هستم تو باید این سیاره رو نابود بکنی حتی اگه بمیری بازهم به دنیای خودت بر میگردی اما یک مشکلاتی پیش میاد به صدای قلب قهرمانت گوش بکن واندا: دکتر تو هم به همون چیزی که من فکر میکنم فکر می‌کنی دکتر استرنج: اینکه کتاب دارک هولد رو بدم به تو و زمین رو نابود بکنی واندا: اما... دکتر استرنج: خودم روی کره زمین هستم گرین ارو: برای چی باشی اینطوری می‌میری واندا: نابود کردن یک سیاره تاوان داره دارک هولد یک کتاب شیطانی هست خون حداقل یک انسان پاک میخواد گرین ارو: اولیور کویین توی ذهن من گفت به صدای قلب قهرمانت گوش بده اون اینجا هیچ امیدی نداره همسرش که مرده همه دوستانش اما مردم بیشتر از گرین ارو به دکتر استرنج نیاز دارن دکتر استرنج: بگذارید خود کتاب بین منو گرین ارو یکی رو انتخاب بکنه ( قرعه به سیاوش افتاد) واندا : من واقعا متاسفم ( روح سیاوش به دارم هولد منتقل شد) دکتر استرنج: وقتش رسیده از زمین خارج بشیم واندا: باشه ( از جو کره زمین خارج شدن واندا اونو پودر کرد )

دوباره به دنیای خودم برگشتم ولی داشت یک اتفاق های عجیب می افتاد من ....... شده بودم یک صدای عجیبی توی سرم بود که می‌گفت وقتشه

برای فصل سوم داستان با عنوان دنیای عنکبوتی هرکس میخواد باشه بگه سیاوش رو خودم ازش پرسیدم تو این فصل هست کس دیگه ای نیست؟؟ فقط 3 نفر دیگه