بچه ها این اون وقتی داره اتفاق میوفته بعد قسمت 2 فصل هفت
بچه ها بین پارت 5 و 6 این اتفاقات افتاد که گوشیم هنگ کرد وارد نشدن توایلات گفت:(( خرس بزرگ از تو غارش بیرون اومده و پرنسس ها را گرفته و داره تو اکواستریا آشوب به پا میکنه ما یه راهی پیدا کردیم ( من و استارلایت )که اون را برگردونیم اما به چهار تا اسب نیاز داریم اونا باید 1 مادیان باشن 2 آلیکورن یا یونیکورن لول بالا ( مثل استار لایت باشن ) تا حالا فقط من و استارلایت هستیم من از معجون زیگورا خوردم و فهمیدم یکی از اون ها تویی ؛ اما وقتی خواستم بفهمم نفر بعدی کیه دیدم معجون تمام شده زیگورا گفت درست کردنش یک ماه طول میکشه . )) بعد من گفتم هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم . )) و دستم را انداختم روی شانه اش ؛ البته دلیل اصلی اینکه دستم را انداختم روی شانه اش این بود احساسات اش را ببینم و دیدم : باید به هم زدن رابطه ی من و فلش را هم جبران کنی و دستم را از رو شانه اش برداشت و در دست گرفت و رفتیم تو دروازه
حالا برمی گردیم از اونجایی که داستان تمام شد از زبان سانست شیمر
یه دود قرمز از شاخ استارلایت اومد بیرون من پرسیدم :(( این دیگه چیه ؟ )) توایلات گفت :(( فعلا فقط بدو وقتی استارلایت را به حالت عادیش برگردونم بهت میگم قیافه ی من? قیافه ی توایلایت? قیافه ی استارلایت? بعد توایلات بهم میگه فقط مواظب باش دود را از بین نبری و دود بهت نخوره قبول کردم و رفتم یه جا قایم شم ( البته الکی میخواستم یواشکی کمک کنم )
از زبان توایلایت
به استارلایت گفتم :(( استارلایت میدونم ناراحتی و عصبانی اما کنترلش کن تو میتونی تو قوی ترین یونیکورنی هستی که دیدم اونم بهم گفت:(( دارم سعی میکنم. )) بعد نیم ساعت متوقفش کردم
بعد دیدم سانست با کلی تجهیزات داره میدوه طرفه استارلایت گفتم وایسا همه چیز تمام شد اما اون نتونست متوقفش کنه و هرسه تامون تو کوهی از تجهیزات غرق شدیم بعد اسپایک که معلوم بود از خواب عصرش بیدادش کردیم اومد و گفت چیه چه خبره بعد گفت سانست شیمر و با سانست هما بغل کردن یه لحظه حس کردم دیگه از دست سانست دلخور نیستم و حس درستی بود
چون که من نمیتونستم یه پسر را همینطوری منتظر بزارم تصمیم گرفتم سانست( نه کاملاً )ببخشم و به اسپایک هم نگفتم
یهو دیدم نشانم داره میدرخشه همینطور نشان استارلایت و سر اسپایک و و همینطور نشان سانست شیمر یکی دیگه هم بود که مثل مال سانست جدید باشه چی نهنه امکان نداره عکس سر دیسکورد داشت میدرخشید!!!!
بعد یهو دیدم دیسکورد اومد و گفت :(( اینجا چه خبره چرا شاخام داره میدرخشه و این دیگه کیه و به سانست اشاره کرد منم ماجرا را براش تعریف کردم اونم گفت :(( خب حالا کجا باید بریم ؟ )) گفتم:((.......
لطفا نظر بدین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یکم گیج شدم
علامت نگارشی بذار