8 اسلاید صحیح/غلط توسط: Mana💙 انتشار: 3 سال پیش 15 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام ☺ خب نمیدونم چی بگم 😐💔
مین هو سا : لی هی تو دختر شین هیو نیستی 💔 لی هی : چ..چییییییییی 😨😨 پس .م..من بچه کیم ؟😢
هن 😐 ؟
فلش بک 🎥 مین هو سا : شین هیو اون خون رو که تزریق کردی رو بچه هم تاثیر گذاشته 😵 شین هیو : چیییی 😳 مین هو سا : حالا چیکار کنیم 😟 آگه جی سان بفهمه حتما بچه رو ازت میگیره 😧😥 شین هیو : عوض میکنیم 😑 مین هو سا : چ..چیو 😦 شین هیو : بچه هامونو میشه ؟😕 مین هو سا : اشکالی نداره ☺ شیم هیو : اینجوری هردوتاشون زنده میمونن☺ مین هو سا : اوهوم 😊 پایان فلش بک 🎥 مین هو سا :
هن 😐 ؟ (هعی 😐)
الیسا با بغص گفت : چ.. چرا جامونو عوض کردین 😢😭😭از زبون مین هو سا : هردوشون خیلی شکه شدن مخصوصا لی هی چون نمی تونست باور کنه دختر منه 😟 لی هی : آگه مادر منی هق قق باید یه نشانی چیزی آزم بلد باشی بگو تا هقققق باور کنم 😭😖مین هو سا : تو یه عروسک گربه سفید داشتی یادته 😕 ؟ لی هی : ا..آره خوابشو میدیدم 😢 یه دفعه دیدم لی هی با گریه اومد بغلم 😭😭 الیسا : چرا جامونو عوض کردین 😢 😭 😭 مین هو سا درحالی که لی هی رو بغل کرده بود گفت : آگه عوض نمیکردم هردوتون کشته میشدین 😔 الیسا خیلی شبیه مامانتی ☺ الیسا یه لبخند تلخ زد و گفت : ممنون از زبون الیسا : خیلی حالم بد شد 😞 وقتی حرفا مین هو سا رو شنیدم میخواستم برم خوابگاه 😢 حالم خوب نبود من (الی ) : لی هی من میرم خوابگاه بعد تو بیا 😔😖 لی هی : باشه 😢
هن 😐 ؟
از زبان جیمین : یه درخواست برای یه اجرای دیگه داخل اون دانشگاه دادیم پی دی نیم هم مشکلی نداشت ☺ چون وقتمون آزاد بود منتظر بودم ببینیم دانشگاه اجازه میده یان 😕 خیلی حوصلم سر رفته بود ساعتو نگاه کردم دیدم هفتِ بچه ها هم همه مشغول یه کاری هستن گفتم : امممم بچه ها من یه چند دقیقه ای میرم بیرون قدم بزنم ☺ تهیونگ : صبر کن منم بیام ☺ جیمین : باوشه ☺ بعد چند دقیقه تهیونگ اومد رفتیم بیرون داشتیم قدم میزدیم ........... از زبان الیسا : چرا! چرا؟ من 😓 که تصمیم گرفتم خودم رو راها کنم 😖 از زبون لی هی : الیسا خیلی حالش بد بود فک کنم باید دنبالش میرفتم 😕 لی هی : امممم خانم یعنی مامان من میرم دنبال الیسا ی خورده نگرانشم 😖 مین هو سا : باشه 😊 بعد رفتم بیرون که دنبال الی بگردم از زبون الیسا : دیگه امیدی واسه زندگی نداشتم میخواستم خودم رو رها کنم 😞 رفتم روی پل از میله ها بالارفتم روش وایسادم بلند داد زدم : چرا من ؟ هق قشنگ باد اشکام رو میبرد هقققق / میرویم پیش جیمین و تهیونگ : ... جیمین : همینجوری داشتیم روی پل راه میرفتیم که چند قطر آب ریخت رو صورتم 😐 جیمین : میگم تهیونگ داره بارون میاد 😐 تهیونگ : نه من چیزی حس نکردم 😐 بالا سرم رو نگاه کردم دیدم یه دختر وایساده بالای میله ها فکر کنم میخواد خودکشی کنه 😨😵 که یهو یه دختری اومد گفت : الیسا نههههههههه هههه 😱😰 چقدر قیافشون آشناست آره تو دانشگاه دیدمشون الیسا : لی هی از اینجا برو آگه جامونو عوض نمیکردم میکردم بهتر بود هقققق 😢 لی هی : الی اشتباه نکن اگه جامونو عوض نمیکردن الان زنده نبودیم
هن 😐 ؟
الیسا : خوب اون اتفاقی که باید ۲۰ سال پیش میفتاد الان میفته 😡💔 دیدم دختر نمیخواد خودشو پرت کنه 😨😱 نمیدونستم چیکار کنم از میله ها بالارفتم رفتم و گرفتمش 😶💔 وقتی گرفتمش قلبم خیلی تند میزد اوف 😖💔 الیسا : چرا نذاشتی بمیرم 😭😭 من باید بمیرم 😢 دستشو گرفتم بردم پایین میخواستم ببرم بدم به دوستش که دستشو کشید و خیلی زود دوید اون دختره هم دنبالش 😐 تهیونگ : 😱😱 جیمین حالت خوبه ؟ سالمی 😰 جیمین : زندم حالا حالا ها از دستم خلاص نمیشی 😂 تهیونگ "😒😒 بعد با تهیونگ رفتم خونه پیش اعضا نمیدونم چرا نمیتونم از فکر اون دخیره بیام بیرون 😶😖💔
وقتی بهش فکر میکنم قلبم تند تند میزنه 😶😖💔 اوف یعنی چی 😟 (دقت کردین نقش اول شخص لی هی بود و الیسا نقش دوم شخص رو داشت ولی الان جابه جا شدن یعنی الیسا اول شخصِ )
.............کات 🎬 ....... این پارت به پایان رسید ممنون که خوندی بزن اسلاید بعدی چالش داریم 😚
چالش : آگه میتونستی انتخاب کنی تو چه کشوری به دنیا بیای کدوم رو انتخاب میکردی ؟☺
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
قابل توجه دنبال کنندگآن عزیز اکانتم پرید با این اکانتم 😐😢
خیلی خوب بود 💚💙💚
چالش کره یا چین 😹🤩
وای برگام جابه جا شدن میگم من یه جا نفهمیدم الان الیسا میشه نقش اصلی میاد جای لی هی رو میگیره
اهوم لی هی نقش اصلی بود از اول ولی وسط داستان تغیر کرد نقش اصلی الیساِ درواقع ☺😊