
بییییی شرححححح
متیو: هو هوووووو😂✌یکدفعه مرینت از کتک زدن ادرین دست برداشت و متیو رو نگاه کرد😡 متیو: 😐😐😐 ایدین: متیو تو چرا خشکی. بیا خیس شو عین ما😂 متیو: مگه عین شما خل ام😐 مرینت رفت پشت سر متیو بعد متیو گوشیشو گذاشت تو پلاستیک نایلون گره کور داد بعد مرینت گوشی متیو رو پرت کرد تو آب تا بسوزه که دید تو پلاستیکه و متیو اینجور نگاه میکرد: 😊 بعد مرینت متیو رو هل داد تو آب😂 متیو: منم خیس شدم(مرینت از تو ماشین یه سطل آب خالی برداشت و پرت کرد سمت مارتا و مارتا اونو پر آب چشما کرد ریخت رو سر متیو🤣) متیو: د.. داره بارون آب سرد م.. میاد🥶 چچی؟؟؟ مارتااااااا😡🥶 مارتا: نقشه مرینت بود😊 مرینت: ادم فروش😡 خلاصه حسابی خیس شدیم که دیدیم تیکی و پلگ از ماشین بیرون اومدن«تیکی و پلگ تو حالت انسان ان و تو ماشین بودن تا لازم شد تبدیل شن و الان از ماشین پیاده شدن»
متیو: هو هوووووو😂✌یکدفعه مرینت از کتک زدن ادرین دست برداشت و متیو رو نگاه کرد😡 متیو: 😐😐😐 ایدین: متیو تو چرا خشکی. بیا خیس شو عین ما😂 متیو: مگه عین شما خل ام😐 مرینت رفت پشت سر متیو بعد متیو گوشیشو گذاشت تو پلاستیک نایلون گره کور داد بعد مرینت گوشی متیو رو پرت کرد تو آب تا بسوزه که دید تو پلاستیکه و متیو اینجور نگاه میکرد: 😊 بعد مرینت متیو رو هل داد تو آب😂 متیو: منم خیس شدم(مرینت از تو ماشین یه سطل آب خالی برداشت و پرت کرد سمت مارتا و مارتا اونو پر آب چشما کرد ریخت رو سر متیو🤣) متیو: د.. داره بارون آب سرد م.. میاد🥶 چچی؟؟؟ مارتااااااا😡🥶 مارتا: نقشه مرینت بود😊 مرینت: ادم فروش😡 خلاصه حسابی خیس شدیم که دیدیم تیکی و پلگ از ماشین بیرون اومدن«تیکی و پلگ تو حالت انسان ان و تو ماشین بودن تا لازم شد تبدیل شن و الان از ماشین پیاده شدن»
دوستان اون موقع که مرینت رفت ژاپن، یک سال اونجا بود و اون مدت همه دانشگاهشونو رفتن← تیکی: 🤣🤣🤣🤣 خلاصه دوستان تیکی و پلک هم رفتن اب بازی و بعد بارون اومد اما اونا مشکلی نداشتن. تیکی با گردونه ی خوش شانسی یه بسته لباس یدک به هممون داد و همه پشت درخت پوشیدیم و سوار ماشین شدیم
از زبان مرینت: سر سفره بودیم داشتیم تو خونه شام میخوردیم و ادرین و ادرینا هم بودن که من سرم گیج رفت و حالت تهوع گرفتم . ادرین: م مرینت حالت خ خوبه؟ 😨 یکدفعه مرینت نزدیک بود بیوفته که متیو گرفتش و گفت زنگ بزنید اورژانس. بعد اورژانس مرینت رو برد. توی بیمارستان: همراه خانم رادجامر کی هست؟ متیو خواست بگه من که ادرین زود تر گفت من. پرستار: اقای اگراست متاسفم. ادرین: چی میگید منظورتون چیه؟ 😭 پرستار: خانم مرینت حامله اند و انگاری زیاد جنب و جوش کردن و در حالت جایی سرد بودن و عصبی شدن و این باعث شده به بچه فشار بیاد. ادرین: شوخی باحالی بود. پرستار: من جدی ام. ادرین: یعنی....
یعنی من دارم بابا میشم؟ 🤩
بـــــــــــــــا بـــــــــــــــــای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود لطفا بعدی رو زود بزار