
سلام دوستان گلم میریم با یک داستان زیبا و قشنگ به نام مرینت❤❤آدرین 1
صبح خواب بودم داشتم خواب ناز می دیدم که تیکی یهو من رو با آهنگ بیدار کرد و گفت بلند شو بلند شو امروز تولد آدرینه و تو پاریس قراره جشن خوبی برگذار بشه من گفتم چییی امروز وای نه راست میگی خواب موندم هنوز لباسش رو طراحی نکردم?
وای من هنوز برای آدرین لباس کلاهم آماده نیست پس باید دست به کار شم آخیش بالاخره تموم شد اما خیلی زشت شد??من کلا رد دادم تیکی اما تیکی هی میگفت خوبه و از این حرفا و بعد بهترین و قشنگ ترین لباسم رو پوشیدم و در رو باز کردم که برم که آلیا رو دیدم و سلام کردم بعد اون بهم گفت به به برا دوست پسرت چه تیپی زدی من هم گفتم ن نه چی میگی کی کدوم یعنی کدومشون و اونجوری بود که کلا گند زدم و با آلیا به سمت جشن رفتیم
وقتی داشتم میرفتم کاگامی رو با مادرش دیدم منم روم رو اینور کردم تا من رو نبینن وقتی رسیدیم همه منتظر من بودن برای لباس و کلاه ادرین و منم رفتم دادم بهش اون خیلی ازم تشکر کرد و اونطوری که فکر میکردم اصلا نشده بود چون آدرین خیلی خوشش اومده بود از لباس و کلاهش خخ خجالت می کشیدم آدرین که پوشید خودش رو تو آینه دید و خیلی خوشش اومد منو بغل کرد و منم رفتم تو اوج و بهش داشتم نزدیک می شدم و... که یهپ پدر آدرین در زد و تو لحضه احساسی گند زد ولی آدرین من رو بوس کرد و رفت ???
وقتی رفتم و پیش تماشاگرا نشستم تا جشن و رقص آدرین رو ببینم دیدم یکی یه پوست موز انداخت وسط و آدرین افتاد?بعد همه خندیدن دوباره بلند شد که بره که دید زمین لیز شده و دوباره افتاد و همه خندیدن بعد آدرین ناراحت شد که همه میخندیدن و یهو یه آکوما داشت میومد به سمت آدرین و بابای آدرین هم که دیگه تو جشن نبود همه شوکه شده بودن که گابریل برای نمایش پسرش حضور نداشت
آدرین داشت از دست آکوما فرار میکرد و هی میخواست از ذهنش کنترلش منه که تا میخواست بره برای تبدیل شکل تو اتاق پرف آکوما رفت به کلاهش???
من هم که عصبانی شده بودم رفتم تو اتاق پرف و سریع تغییر شکل دادم
بقیه از چشم پدر آدرین?:من به پسرم مشکوک بودم که چرا هر وقت من یکی رو شرور میکنم مایورا گزارش میده که از اتاقش رفته بیرون و اون انگشتر چی هست پس مجبور شدم پوست موز بندازم و زمین رو لیز کنم تا شرور شه وقتی من بهش گفتم قدرت انتقام رو بهت میدم تا کاری کنی دیگه نخندن ولی باید برام معجزه گر ها رو بیاری گفت یکی رو دارم عالیجناب و انگشتر رو از دستش دراورد??
بقیه از چشم مرینت?
چیی آدرین گربه هست ?آه باورم نمیشه من انقدر به گربه سیاه نه میگفتم اون خود آدرینه خاک تو سرت مرینت خاک تو سرت و تو همین فکر ها بودم که دیدم گربه داره میره پیش ارباب شرارت وای کی ارباب شرارت رفت بالای برج ایفل بعد من سریع رفتم دنبال گربه اما اون هی کلاهش رو پرت میکرد و من رو عقب میروند تا اینکه آدرین شرور رسید بالای برج برای تحویل انگشتر نههه??
دوستان واقعا ممنونم که مرینت❤️❤️آدرین 1 رو تماشا کردید نظرات یادتون نره سعی میکنم خیلی زود جلد 2 رو بگذارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام دوست خوبم ببخشیدکه اون حرفاروزدم این تست مرینت آدرینت واقعاقشنگه?ممنون میشم تست منم دنبال کنی وبیای باهم آجی بشیم?
دوستان جلد ۳ رو گذاشتم برید ببینید
ممنون که داستان های من رو هم میخونیh-sh منم همه داستان هات رو تا حالا خوندم
خواهش میکنم و ممنونم????
عالی بودی عزیزم من دوتا تستاتو دنبال میکنم واقعا ممنون❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
قشنگ بود ادامه بده