استار⁦❤️⁩⁦❤️⁩مارکو 2

10 اسلاید توسط: 🎉Sharmin انتشار: 5 سال پیش 720 مشاهده گزارش ذخیره افزودن به لیست

سلام دوستان استار⁦❤️⁩⁦❤️⁩مارکو 2 امیدوارم از جلد یک خوشتون اومده باشه و با ما همراه باشید

از چشم استار??:وقتی داشتم از پیش پیرزن میرفتم زنگ تعطیلی مدارس خورد و جکی و رو دیدم که به سمتم میاد وال مگه این با مارکو نبود من سعی کردم بگم بله من حواسم نیست اما اون اومد پیشم من بهش توجه خاصی نداشتم اما اون بهم گفت که من رو در کافه دیده?

اون بهم گفت که من واقعا متاسفم و نمی دونستم تو بیشتر از من مارکو رو دوست داری?و حتی باهاش زندگی می‌کنی لطفا به مارکو چیزی نگو و باهاش قهر نکن چون من به احتمال زیاد ماه دیگه که مدارس تموم میشه و ما هم باید بریم یک محله دیگه و شهر دیگه و حالا که قضیه تو رو دیدم ۱۰۰%میریم اگر یک درصد ناراحتی تقصیر من بود ببخشید و رفت

من که این حرف رو شنیدم خودم رو پیشش ناراحت جلوه دادن اما رفتم خونه و جشن گرفتم وقتی خوشحال بودم یهو مارکو اومد و گفت اینجایی و من تمام مدرسه و خیابان و گشتم و واسه چی داری جشن میگیری

منم هیچی نگفتم و گفتم کلا شادم بعد واسه اینکه مشکوک نشه به مارکو گفتم صبح کجا بودی من تنها رفتم مدرسه بعد مارکو در جواب بهم گفت که بله من امروز تو کلاس کاراته مسابقه داشتم

منم گفتم خوش گذشت??اونم گفت آره و باختم ، و رفت بعد با خودم گفتم عجب آدمیه مارکو میگه باخته تا اگه بگم بردی مدال نداره

بعد یاد معجونه که تو جیبم بود و پیرزن داده بود رو می خواستم بندازم آشغالی چون دیگه نمیخواکش اما هر کار میکردم و داخل سطل آشغال نمیرفت

بعد دیدم که صدای اون پیرزنه اومد تو ذهنم و می‌گفت یا اون رو میدی به اون پسرک یا خودم میکنم تو دهن خودت انتخاب با خودته

آه سرم درد می‌کنه??

از چشم مارکو: دیدم حال استار خوب نیست و رفتم پیشش و یک معجون پیشش دیدم وقتی ازش پرسیده این چیه گفت هیچی دفعه بعد که پرسیدم گفت هیچی دفعه سوم که گفتم گفت هیچی این داروی لاغری در دو روز من که گفتم تو که خیلی لاغری چرا? گفت شوخی بسه و واسه دوستم میخواستم اما میدونستم حرفش کاملا راست نیست رو رفتم وقتی داشتم از پیشش میرفتم یک صدا و یک جیغ شنیدم و وقتی پشتم رو نگاه کردم????