6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Park army انتشار: 4 سال پیش 795 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
امروز ۱۹مه است😁
جین: انگار معجزه کردن واقعا غذای خیلی خوشمزه ای بود😚ا/ت خیلی خوشمزس ممنون🤪ا/ت: خواهش میکنم🙂
جیمین: چقد ا/ت مهربونه واقعا ازش خوشم میاد🤗نامجون: ا/ت متشکرم ولی ما اینجا میتونیم تمرین کنیم🤔درسته که ما کمپانی نیستیم ولی حداقل روزی باید ۶ ساعت تمرین کنیم
ا/ت: اممممم خونه من کوچیکه ولی اگ جای مبل و تلویزیون رو تغییر بدیم 😚حال خونه بزرگتر میشه و میتونید تمرین کنید😌
نامجون: واقعا ممنونم
ا/ت: کاری نکردم😍
با اعضا جای مبل و تلویزیون تغییر دادیم و اعضا شروع کردن به تمرین کردن🕺منم رفتم ظرفارو بشورم💦
بعد از شستن ظرفا 🍽 رفتم ببینم اعضا چیکار میکنن هنوز داشتن تمرین میکردن🤸♂واقعا یعنی همیشه انقد سخت تمرین میکنن🥺رفتم چندتا بطری آب از ت یخچال برداشتم و بردم براشون🍾
جیمین: داشتیم تمرین میکردیم🤸♂ که ا/ت چندتا بطری آب اورد🥤چقدر باهوش انگار میدونست منتظر آب ئم💦
ا/ت: بچه ها بیاید براتون آب اوردم💧
همه اعضا: ممنون😃
جیمین: ا/ت تایم دانشگاهت چجوریه؟!🧐
ا/ت: ۸صبح تا ۱ ظهر🥴
نامجون: چجوری میتونیم بادیگارد هامون پیدا کنیم؟!🤕
ا/ت: خب من فردا مشخصات شون میدم به اداره پلیس فقط باید شما مشخصاتشون بهم بگید😊
نامجون: باشه😃 و.......(درحال مشخصات گفتن)
ا/ت: باشه ممنون😗
نامجون: من ممنونم😚
ا/ت: کار خاصی انجام ندادن🤗
جیمین: چجوری میتونی هم خوشگل باشی هم انقدر مهربون😉
ا/ت: با منی؟!😳
جیمین:(باز بلند فکر کردم) عاره دیگ باتوئم😖
ا/ت: آهان ممنونم😚
جین: خب برای شام از غذاهای ایرانی درست می کنی؟!🍢
جیهوپ: یااااا جین اون همین الن از آشپزخونه اومد بیرون حتما خسته است🍱
ا/ت: ن خسته نیستم باشه برای شام غذای ایرانی میپزم🍙
ا/ت: رفتم ت آشپزخونه شروع کردم🍱 به پختن زرشک پلو😗 و اعضا هم به تمریناتشون ادامه دادن🤸♂
(چند ساعت بعد غذا آماده شد)🍙
ا/ت: غذا رو آماده کردم میز رو چیدم و اعضا رو صدا زدم🍢
جیمین: داشتیم تمرین میکردیم که ا/ت صدامون زد خیلی گشنم بود اونم که دستپختش عالیه پس زود رفتم تا غذا بخورم😋😋
ا/ت: غذا رو اوردم و برای همه کشیدم اما خودم میل نداشتم بخورم😣؛ بچه ها من باید تکالیف فردام بنویسم😫 اینجا فقط دوتا اتاق هست اون یکیش ک بزرگتره برای شما🤑 ولی فقط۴ نفر توش جا میشن یکیش ی مقدار کوچیک تره ۳ نفر توش جا میشن🤑 از تخت منم میتونین✨ استفاده کنید منم روی کاناپه میخوابم😪
جین: غذا ت بخور گشنه نخواب😑
ا/ت: ن ممنون میل ندارم🤕
جیمین: اما.... 🥴
ا/ت: چندتا رخت خواب گوشه همون اتاق ها هست🌹 هرکدوم خواستید بردارید😚؛ رفتم و شروع کردم به نوشتن تکالیفم📚بعدشم همه چیز جمع کردم برای فردا 🎆صبح وقتی برگشتم که میز جمع کنم🤍 اعضا تو آشپزخونه در حال ظرف شستن💧 و تمیز کردن بودن سریع رفتم و گفتم😶: لازم نبود اینکارا رو بکنید خودم انجام میدادم😪
جین: ولی ت خسته بودی و باید کارای دیگ هم انجام میدادی😊
ا/ت: واقعا ممنونم😍
جیمین: برای محض رضای خدا چرا نمیتونم ی ثانیه هم به ا/ت فکر نکنم😶
ا/ت:اممم جیمینا چیزی گفتی🤔
جیمین:(یااا حیمینا یبار دیگ بلند فکر کنی خودم همه افکارت میکشم🤐) ن چیزی نگفتم🙁🙁
ا/ت: باشه پس شبخیر😪
همه اعضا: شب بخیر🤗
ا/ت:رفتم و خوابیدم.....😴
(فردا صبح)
ا/ت: با آلارم گوشی بیدار شدم اعضا هم بیدار بودن😪پس رفتم سلام کردم🤗، جین داشت پنکیک درست میکرد😜 جین ازت خیلی ممنونم😍 ولی اگ خسته ای بزار خودم درست میکنم😗
جین: ن تو برو برای دانشگاهت آماده شو😁
ا/ت: ااااا راست میگفت😆 سریع رفتم ت اتاقم کسی نبود پس لباسام عوض کردم😚(ا/ت رشته میکاپ میخونه) و کیف لوازم برداشتم💼و کتاب های مربوط بهش رو هم برداشتم 📚رفتم از اتاق بیرون💡
......
نامجون: ا/ت چ رشته ای میخونی؟! 📃
ا/ت: میکاپ🖌
نامجون:مدرک تحصیلی ت چیه؟! 🧾
ا/ت: فوق لیسانس📇
نامجون: پس باید حرفه ای باشی😎
ا/ت:😅...... خب بچه ها من از کلید خونم دوتا دارم🔑 یکیش دادم به نامجون🔐 و یکیش دادم به جیمین🔐
جیمین:(امروز میخواستم به ا/ت فکرنکنم ولی چرا نمیشه هی خودش میاد سمتم یا من میرم سمتش..... وااااااااایییییی😭)
کوک: چرا اون یکی دادی ب جیمین میدادی ب من😑
ا/ت: خب جیمین از بین مکنه ها از همه بزرگتره😁 و اون یکی هم دادم به نامجون چون لیدر😁
کوک:😑🥺
ا/ت: سریع راه افتادم به طرف دانشگاه وسط راه.....
ا/ت: وسط راه به قلدرای دانشگاه برخوردم😫 اونا هیکل بزرگی داشتن ولی من ریزه میزه بودم😓
یکی از قلدرا: هی کوچولو مشقاتو نوشتی😏
ا/ت:..........
کلاریس:(اسم رییس بچه های قلدر) آخ چرا میپرسی؟! 🤔معلومه که این بچه ذرسخون نوشته😏
ا/ت: نوشته باشم بو تو چه🤨
کلاریس: آهان پس زبون هم داری 😶چ حیف شد که دیگ سوگولی معلم نیستی😏
ا/ت: کیفم ازم گرفت هرچی برگه نوشته بودم مچاله کرد و روش آب ریخت💧؛ یا داری چ غلطی میکنی😡
کلاریس: محکم هلش دادم عقب باعث شد بیوفته زمین، 😠تا زبونت قیچی نکردم از جلوی چشمام دور شو🤬
ا/ت: محکم هلم داد که باعث شد بیوفتم زمین😖، بعد از حرفاش بلند شدم و گفتم: هیچ غلطی نمیتونی بکنی😡 من چون فقط ت درسا موفقم و قبول میشم اذیتم میکنی برو ی فکری به حال خودت کن که سه دوره مشروط شدی😏
کلاریس: جوری انداختمش رو زمین که دیگ نتونه بلند بشه😏 و بطری آبم رو ریختم رو سرش 😝و کیفشو همونجا خالی کردم و رفتم🥱
ا/ت: اییییییش چقد من بدبختم😑 حالا چ غلطی بکنم؛🤔 وسایلم جمع کردم و رفتم به سمت خونه🏠 تکالیفم ک همش نابود شد🥺 میرفتم فقط جلوشون ضایع میشدم😖........
رسیدم دم در خونه 🔑وای اعضا خونه منن کاشکی از روی این زمین محو میشدم😶..... لباسام تکوندم و رفتم ت خونه😑
جیمین: داشتیم تمرین میکردیم 🤸♂که ا/ت اومد..... ا/ت چرا نرفتی دانشگاه؟! 🤔
لباسات چرا خیسن الن ک بارون نمیاد💦
ا/ت: جوابی ندادم فقط رفتم لباسام عوض کردم👚
جیمین: رفتم دنبالش لباساش عوض کرده بود، ا/ت چیزی شده🤔
ا/ت:.........
جیمین: نمیخوای بهم بگی🤔
ا/ت: خب😫
......... 💡
من امروز فقط میخواستم پیش شما باشم عاره😁
جیمین: پس چرا لباسات خیس بودن🤨
ا/ت: خب🤦🏼♀️..... امممم🤦🏼♀️...... امممم🤦🏼♀️..... خوردم زمین افتادم ت چاله آب💦
جیمین: آهان از اتاقش اومدم بیرون ولی🤨......
جیمین: ولی وقتی بارون نیومده چجوری افتاده ت چاله آب💦
ا/ت: وای باید میرفتم اداره پلیس📌دوباره آماده شدم و از خونه رفتم بیرون🔑
جیمین: چش بود🤨
نامجون: چ اتفاقی برای ا/ت افتاده بود🤔
جیمین: بهشون گفتم😶....... ولی فک کنم حقیقت نگفت😝
نامجون: عاره درسته😲
ا/ت: رفتم و مشخصات رو دادم به اداره پلیس 😎و برگشتم خونه گفتن پیگیری میکنن😥
جیمین: کجا بودی؟! 😅
ا/ت:(چرا این همش منو سیم جین میکنه😶) اداره پلیس برای پیدا کردن بادیگارداتون🙂
جیمین: آهان😅
...... فردا😐
ا/ت: آماده شدم برای مدرسه امیدوارم بازم با کلاریس مواجه نشم😖
جیمین: صبح به نامجون گفتم ازش اجازه گرفتم تا مخفیانه دنبال ا/ت برم 😁و قضیه رو بفهمم
ا/ت: ت راه بودم بنظرم کسی نبود که مث جن کلاریس و دار و دستش جلوم ظاهر شدن😑
جیمین: ت راه دنبال ا/ت بودم که به چندتا بچه قلدر برخورد از قیافشون معلوم بود زورگوئن😑
کلاریس: امروز باهات کاری ندارم ولی یادت باشه که نمیتونی عیچ وقت شکستم بدی😝😏
ا/ت: فقط گمشو😝؛ اومدم رد بشم که خواست🥺 هولم بده چشام بستم😟.......
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
اول من آجی تو نیستم دوو میرم سوم بای بای
اگ دوست نداری بمونی برو... اذیتت نمیکنم
ولی تقصیر من نیست ت دوران امتحانات مامان و بابام گوشیم گرفتن تا درسم بخونم وقتیم برگشتم اول همه شیطون جذاب جیمین نوشتم الن ی هفتس تو بررسیه دست من نیست ک
دختر چزا کات کردی همین الان گوشیو بردار بورو تو ساخت تست جدید بنویس شیطونه..................... بعد تست بساز ۵ روز بهت زمان میدم من قبلا این تستو خوندم نزر ندادم از الان شروع شود
۵ روزت تموم شود خودت می دونی یکی از ترفتاراتو از دست دادی خواحافظ من ۱۰ روز بهتر زمان دادم😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡
آجی ببخشید من واقعا شرمندم ولی من یکماه ک تو تستچی نبودم ببخشید لطفا نرووو همین الن گزاشتمش
پلیز نرووووو🥺🥺🥺🥺🥺😭😭😭😭😭
اجییییی 100 تایی شدنت مبارکککک🖇💛
وایییی مرسی نفسم😍😘💕
عالی بود اجی🥰❤
بوس بهت😍😘💕
اجی این اکانت جدیدمه💕🦋🐥
اوک😍😘💕
عالی بود عاجی 💕💕
😗😙😘❤💝
پارت بعد لطفا🙏🏻🙏🏻
فعلا ت قسمت سخت امتحاناتمم ولی این هفته بگزره چندتا پارت پشت سرهم میزارم😍😘💕
نانانای اصغرو صغرا عالیییییییبببیییییییییییییی بود😍💗💙💛💙💛🍯🍭🍯💖💖💞💜💝💚💚💝💓🌌💘💜💖🍯
❣️😘💋😘❣️
عااالی پارت بعدی پلیزززز🥰
اوکی💞😍😘💞
میشه زودتر تر بزاری دیر میزاری البته تقصیر از تو نیس از تستچی هس
تستچی تو هم لوفطن زودتر تستا رو منتشر کن دیگه ببین چقد با نمکم☺️😞
زودتر منتشر کن دیگه ممنون☺️☺️😞
فعلا ت قسمت سخت امتحانام هستم نمیتونم داستان بنویسم ولی این هفته ک تموم بشه بعدش آسون میشهچندتا پارت باهم میزارم😍😘💕