
بیییییی شرححححححح

گابریل: واقعا؟😳 مرینت: البته😃میتونیم از فردا شروع کنیم.... فردا صبح از زبان مرینت: منو ادرین تبدیل شدیم و پنیر و ماکارون های جادویی که قدرت پرواز رو میداد خوردیم و پرواز کردیم. تو کهکشان راه شیری معجزه گر هارو دیدیم. مرینت انگور و ادرین موز رو برداشت و تبدیل شدیم(دوستان به عکس این قسمت توجه کنید.. مرینت رو میبینیم که زیرش نوشته لیدی کهکشانی که اسمشه اما رو موهاش دقت کنید ی گیره طرح انگور هست که معجزگره و مال ادرین یه گردنبند داره که اونم معجزه گره)

خلاصه معجزه گر هارو برداشتن و رفتن عمارت و تبدیل به خودشون شدن بعد کلا با خود اون معجزه گر ها تبدیل شدن🥳. بعد سنگ یین و یانگ رو انداختن گردنشون و بهم چسبوندن بعد دست همو گرفتن بعد که انرژی گرفتن هردوتاشون وارد حالت شدن(عکس پارت) بعد شیشه طابوت رو زدن کنار و دست های امیلی رو گرفتن و اون چشماشو باز کرد.💖 امیلی: من کجام؟🤔 اینجا چخبره گابریل؟🤨 گابریل: اه عزیزم چیزی نیست❤. امیلی: اد... ادری... ادرینـ؟! ادرین: بله مامان خودمم😊 امیلی: گابریل بهشون گفتی؟🤨 گابریل: آمممممممممم راستش نه هنوز😪 ادرین: چی رو؟ امیلی: اِم تو ادم نیستی ادرین😥 ادرین: یعنی من ادم فضایی ام؟! 🤣 گابریل: ادرین مادرت جدیه🤕 ادرین: منـ...منظو.. منظورتون چیه؟😨🤨

گابریل: بود تو مصاحبه که من داشتم جریان زندگی رو تعریف میکردم😣 گفتم ادرین چیزیش شد، درواقع ادرین مرد😢. بعد امیلی سعی داشت با معجزه گر طاووس سنتی ماستر ادرین رو بسازه و موفق به این کار هم شد اما معجزه گر بهش فشار اومد و شکست😪 و روح امیلی کامل از بین رفت🥺 ادرین: چ..چیــ؟ ممن سنتی....ماسترم؟😢 چی میگید😭 مرینت:امکان نداره😣 امکان نداره ادرین سنتی ماستر باشه🥺 اد...رین سنتی....سنتی ماستر نیستتتت😭 امیلی: باورش برای همه سخته خانم جوان😪 اما میشه ادرین قبلی رو برگردوند🥺 مرینت: شئ که اموک داخ... داخلشه کجاست😢؟ امیلی: این سنجاق سینه ی روی لباسم😪 (عکس سنجاق سینه امیلی روی این قسمت موجود میباش😂)
مرینت: من ادرین واقعی رو زنده میکنم قو... قول میدم😭😢🥺😪😥🤕😣...... دوستان به نظرتون مرینت موفق میشه؟ من نمیدونم باید هفت خوان مرینت را بخونید😂 لایک کن زحمتت نمیشه❤
خب دیگه بابای
بـــــــــــــــــــــــــــــای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نه! در اصل گابریل و امیلی نتونستن بچه دار شن و آدرین رو ساختن! فیلیکس هم همینطور!
رها چقدر تستات زود منتشر میشن؟؟
کی نوشتی؟؟
خیییللللللیییی خووووببببب بووووووووووووووود به تستای منم سر بزن
هییییییی داستانت خیلی قشنگه اما چرا چراااااااااااا چرا بعد ازدواجشون باید معلوم شه که آدرین سنتی مانستره پس چجوری بعد ساختن کلی سنتی مانستر دیگه از بین نرفته؟این یه سوتی محسوب میشه نگو نه که میام تو خوابت
عزیزم باید بگم بعد زنده شدن امیلی بود که این راز فاحش شد و تا قبلش امیلی نبود که جریان رو بگه و گابریل هم نمیدونست چجور بگه
بعدشم سنتی ماستر فقط به دست کسی که ساختش نابود میشه یعنی امیلی که ساختش به دست اون نابود میشه اما امیلی اون لحظه مرد و تازه زنده شد که تا زنده شد مرینت دنبال چاره برای زنده کردن ادرین گشت