بییییی شرحححح
از زبان مرینت: ی نفر ناشناس برام لوکیشن فرستاد گفت: بهتره به این ادرین بیای وگر نه دیگه شوهرت رو نمیبینی😨 اینو که اینو که خوندم کرک و پرم ریخت 😨 ی لباس هول هولکی پوشیدم رفتم سمت لوکیشن. تو ی خونه ی متروکه بود.با ترس وارد شدم💔 دیدم یه مرد ماسک زده گفت منتظرت بودم.😈 بعد چراغ رو باز کرد ادرین رو دیدم😨 گفتم: آزادش کن😡 ناشناس: شتر ببیند در خواب پنبه دانه😈 عمرا ازادش کنم اما بهت فرست میدم باهم ۵ دقیقه مکالمه داشته باشید😏 بعد که مرده رفت مرینت دست و پا و دهن ادرین رو باز کرد. مرینت: برا چی کت و شلوار پوشیدی؟🤨 ادرین: ای زیبای خفته ی من، فرشته ی قلبم،نوری که با تابیدن چشمم را به خوبی های جهان باز نشود، با من ازدواج میکنی؟🥺 مرینت: بهلهههههههه🥺❤ یک دفعه صدای دست و جیغ و سوت و هورا اومد و چراغ ها باز شد و جمعیت غظیمی که داشتن تماشا میکردن آشکار شدن😐 مرینت: صبر کن ببینم، ه..هم..همش نقشه بود؟😳😲
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
اخه لعنتی موز؟عکس اینها چرا تو پارت قبله؟منظورم موز و انگور بنفش است و چجوری سفر کنند؟بانیکس؟چرا کامنت کسی نداده؟اها چون 5 ساعت پیش گزاشتی بعدی را بزار