سلام امید وارم از این داستان خوشتون بیاد
سلام اسمت مالسوک هست ۲۱ سالته موهات صاف و بلند هستش و از لباس های دامن دار خوشت نمیاد و پیرهن نمیپوشی و همیشه اسپرت یا هودی میپوشیدی یک دوست داشتی به اسم دونگی بریم برای داستان😊

خیلی خوشحال بودم قرار بود شب برم فن سایت 😄 شب شد یک هودی طرح انیمه و و شلوار زخمی پوشیدم و رفتم و برای همه اعضا هدیه اورده بودم به همه کادو هاشون رو دادم و آخرین نفر تهیونگ بود رفتم پیشش برای اولین بار داشتم بایستم رو میدیدم دست پاچه شدم چیبگم تهیونگ(سلام 🤗) من(سلامممم) تهیونگ(:چیزی شده نگران بنزر میای🤔) من(نه چییزی نشده فقدر یکم نه زیاد حیجان زدم😍) تهیونگ (بیا این یک ادرس برای یک کافی شاپ برای فردا پشت کاغذ هم شمارمه 😊) من (چییی خواب نیستم که خوابم) تهیونگ(نه خواب نیستی بیدار بیداری فردا میبینمت بای بای🤗) من (بای بای ) تهیونگ (راستی اسمت رو نگفتی؟) من (مالسوک هستم☺)
رفتم بیرون از خوشحالی داشتم بال در میووردم وای دختر یک نفس عمیق بکش اروب بشو دیگه 😤هو باید از دونگی کمک بخوام رفتم خونه دونگی دونگی(خوش گذشت بدون من نرفتی😑) من (من که بهت کفتم بیا خودت گوش نکردی من چیکار کنم مامان بابات با بی تی اس موشکل دارن😶) دونگی (هاایکاش جای تو بودم حالا رفتی اونجا چیشد 🤔) من (باورت نمیشه تهیونگ شماره مبایلشو به من داد تا فردا توی یک کافی شاپ میخواد باهام قرار بزاره 😍) دونگی (چی چه خرشانسی دختر ای کاش من بجای تو بودم😥) من ( میخوام ازت کمک بگیرم تا برای فردا چیکار کنم ) دونگی (باید پیراهن بپوشی اسپرت بی اسپرت😾) من(چیی چی میگی نه نه نه) دونگی (باشه پس کاری از من ساخته نیست😏) من(باشه بابا حالا چی بپوشم ) دونگی ( باید بریم لباس فروشی ☺) من ( باشه بریم😶)

رفتیم لباس فروشی من از پراهن خوشم نمیومد چجوری از این لباساش خوشم اومد باورم نمیشه دونگی(لباساش قشنگه نه 👚👗) من (اره خیلی 😃) یک لباس خریدیم و رفتیم بیرون
امید وارم از این تست خوشتون اومده باشه💖
لایک 💖 و کامنت📱 یادتون نره اگر هم بلد نبودین اشکال نداره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود هانی
آجی خیلی خوب بود❤️❤️💋