
سلام خوبید اینم از این بریم آنچه گذشت =+:آدرین دید که مرینت افتاده رو زمین و بقیه تو ی این پارت پایین 👇
مرینت:آدرین اومد پیش من گفت حالت خوبه گفتم آآره .آدرین: مرینت رو بلند کردم بردمش تو اتاق درمان گذاشتمش رو نیمکت اون جا رفتم پانسمان رو برداشتم دامنش رو زدم بالا و پاش رو پانسمان کردم.
بعد بردم تو سالن رو صندلی گذاشتمش و پیشش نشستم .مرینت:مثل گوجه شده بودم و سرم رو انداختم پایین .(+:مراسم تموم شد ) گیلبرت : رفتم تو ماشین پیش آدرین نشستم گفتم قرار بود مرینت امروز با من باشه گفت تو پیش دختر ای دیگه بودی با شادی همه شون رو می ب*و*س*ی*د*ی و باها شون عکسم می گرفتی مرینتم از دستت ناراحت شد و
بعد بردم تو سالن رو صندلی گذاشتمش و پیشش نشستم .مرینت:مثل گوجه شده بودم و سرم رو انداختم پایین .(+:مراسم تموم شد ) گیلبرت : رفتم تو ماشین پیش آدرین نشستم گفتم قرار بود مرینت امروز با من باشه گفت تو پیش دختر ای دیگه بودی با شادی همه شون رو می ب*و*س*ی*د*ی و باها شون عکسم می گرفتی مرینتم از دستت ناراحت شد و
بعد بردم تو سالن رو صندلی گذاشتمش و پیشش نشستم .مرینت:مثل گوجه شده بودم و سرم رو انداختم پایین .(+:مراسم تموم شد ) گیلبرت : رفتم تو ماشین پیش آدرین نشستم گفتم قرار بود مرینت امروز با من باشه گفت تو پیش دختر ای دیگه بودی با شادی همه شون رو می ب*و*س*ی*د*ی و باها شون عکسم می گرفتی مرینتم از دستت ناراحت شد و
بعد بردم تو سالن رو صندلی گذاشتمش و پیشش نشستم .مرینت:مثل گوجه شده بودم و سرم رو انداختم پایین .(+:مراسم تموم شد ) گیلبرت : رفتم تو ماشین پیش آدرین نشستم گفتم قرار بود مرینت امروز با من باشه گفت تو پیش دختر ای دیگه بودی با شادی همه شون رو می ب*و*س*ی*د*ی و باها شون عکسم می گرفتی مرینتم از دستت ناراحت شد و
بعد بردم تو سالن رو صندلی گذاشتمش و پیشش نشستم .مرینت:مثل گوجه شده بودم و سرم رو انداختم پایین .(+:مراسم تموم شد ) گیلبرت : رفتم تو ماشین پیش آدرین نشستم گفتم قرار بود مرینت امروز با من باشه گفت تو پیش دختر ای دیگه بودی با شادی همه شون رو می ب*و*س*ی*د*ی و باها شون عکسم می گرفتی مرینتم از دستت ناراحت شد و
اون ناراحت شد تو چرا این کارو کردی. آدرین: اون اومد بود بیرون من بیرون بودم داشتم می یومدم به طرف سالن که دیدم مرینت افتاده رو زمین و پا هاش زخمی شده بود بردمش اتاق درمان و پا هاش رو پانسمان کردم بعد آوردمش تو سالن گیلبرت گفت حتما خودت این بلا رو سرش آوردی که این کارا رو بکنی گفتم من هر چیزی رو که می دونستم گفتم.الکس:آهای خروس جنگیا یه دیقه خ*ف*ه *خ*و*ن بگیرید تا یه چند دقیقه ای چشم رو چشم بزارم .
)+:قیافه های خروس جنگیا 😳😳😂خب الان توی خونه صبح.)مرینت :نمیدونم چرا از اون شب به بعد دیگه نمی تونم با آدرین مثل قبل حرف بزنم شاید ع*ا*ش*ق*ش شدم رفتم حموم بعد از حموم لباس عوض کردم رفتم سر میز آدرین داشت می یومد هنوز لقمه اولی رو قورت نداده بودم بلند شدم رفتم بیرون تو حیات همون باغ اون ور عمارت گفتم اگه طراحی کنم بد نیست یه مداد و کاغذ آوردم و طراحی کردم باورم نمیشه خیلی توش استعداد دارم .
♡تمام ♡☆آنچه خواهید دید =مرینت :طراحیم رو زدم رو تابلوی تو اتاقم .آدرین:امروز نوبت ناتانایل هست.
دوستان عزیزم آگه زیاد چیزی رو تکرار کردم برای این بود که یادم میرفت کجا بودم ببخشید تا بعد خداحافظ 👋🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا اسلاید ها چند بار تکرار شده؟
راستش خودمم نمی دونم 😅
خیلی خوب بود😍😍
ممنونم دوست من 😊
عالی
ممنون عزیزم