
سلام اینم قسمت 5 امیدوارم خوشتون بیاد وقتی که میگفتم داستان قراره جالب بش منظورم الان بود
وقتی مرینت گرامافون رو باز میکنه میبینه که جعبه نیست ?و گرامافون خالیه و شوکه میشه. تیکی : مرینت جعبه کجاست ؟ . مرینت : تیکی نمیدونم . تیکی : بگرد ببین جای دیگه ای نزاشتیش . مرینت : باشه الان میگردم . مرینت میگرده و پیداش نمیکنه و میگه : نمیدونم کجاست ممکنه کار هاک ماث و مایورا باشه ، وایسا نه اونا که نمیدونن من لیدی باگم و رمز گرامافون رو نمیدونن. تیکی :وایسا یه سنتی مانستر(هیولا هایی که با معجزه گر طاووس ساخته میشن) هست که مایورا میتونه باهاش جای میراکلس ها رو بفهمه مخصوصا الان که معجزه گر طاووس درست شده (تیکی قبلا حس کرده که درست شده و به مرینت هم گفته) مرینت میپره وسط حرف تیکی و میگه اگر جار هم پیدا کرده باشه رمز رو نداشته.
تیکی : جز من و تو و بقیه کوامی ها کسی رمز گرامافون رو نمیدونه یعنی بجز اینکه مایورا دوسو(نام کوامی طاووس)مجبور کرده رمز رو بگه ، بیچاره دوسو. مرینت : نه بیچاره تر از دوسو من تیکی اینجا دیگه امن نیست باید بریم . تیکی : باید با کت درمیون بزاری. مرینت :آره حق باتوئه. مرینت : باشه ولی الان کت رو از کجا بیارم؟ . تیکی : امممممم......آلیاااا ...تبدیل شو و برو به آلایا بگو که ازت فیلم بگیره و پخش زنده بزاره تو سایتش و کت تا ببینه و بیاد به اونجایی که میگی . مرینت : حق باتوئه.به تیکی ماکارون داد و گفت: ?تیکی اسپوتس آن?.رفت سمت خونه آلیا و از پنجره اتاقش رفت داخل .لیدی باگ :سلام آلیا به کمکت احتیاج دارم . آلیا : سلام باشه هرکار بگی انجام میدم.
لیدی باگ : ممنون ازت میخوام که ازم فیلم بگیری و پخش زنده بزاریش تو سایتت . آلیا : باشه ، بیا اینجا. بردش جلوی یه تخته که پر از عکسای خود لیدی باگه نشوندش و گفت : 1،2،3 شروع میکنیم . و شروع کرد فیلم گرفتن.لیدی باگ : سلام کت نوار اگر داری منو میبینی حتما به مکان همیشگی بیا بات کار مهمی دارم .آلیا ویدیو رو قطع کرد و لیدی باگ ازش تشکر کرد و رفت بالای برج ایفل وقتی که رسید کت نوار اونجا بود.کت نوار :سلام بانوی من . لیدی باگ :سلام کت باهات کار مهمی دارم اینجا نمیشه گفت شلوغه با من بیا . کت نوار :باشه.لیدی باگ کت رو میبره تو خونه قبلی استاد فو که الان خالی و میگه: کت بشین .کت هم میشینه و
میگه کت : جعبه میراکلس ها رو هاک ماثو مایورا دزدیدن(برای اینکه کت اسرار نکنه هویتشو بفهمه). کت نوار :وای کی ؟کجا ؟چطور؟ . لیدی باگ : اونا با استفاده از معجزه گر طاووس رَد جعبه رو زدن و از جایی گذاشته بودمش برشداشتن . کت نوار : ما باید نقشه هاک ماث رو بفهمیم و معجزه گر هارو ازش بگیریم . لیدی باگ : ولی اول باید جاشو بفهمیم .یهو صدا های بلندی از بیرون میاد وقتی میرن بیرون میبینن که همه جا پر از سنتی مانستره و اشخاصی که همراه با اشخاصی که با معجزه گرا شرور شدن و مردمی که شرور شدن .( برمیگردیم به بعد از ظهر روزگذشته تا اون لحظه که شهر پر از سنتی مانستر (هیولا هایی که با معجزه گر طاووس ساخته میشن)و اشخاصی که با معجزه گر شرور شدن و آکوماتیز شدگانِ ).
بعد از ظهر روزگذشته . گابریل(هاک ماث) : ناتالی اون سنتی مانستر رو یادته که معجزه گر میخورد . ناتالی(مایورا) : بله . گابریل :من فکر کردم و فهمیدم تو میتونی با سنتی مانستره رَد میراکلس هارو بزنی . ناتالی : باشه، هر کاری که بتونم برای شما انجام میدم. گابریل : ممنون ناتالی ، باید به کوامیت بگی که رمز اون گرامافونی که نورو میگفت رو بزنه وفقط باید لیدی باگ رو شب از لونه اش بکشیم بیرون و باید دنبال یه راهکار باشیم . ناتالی فکر میکنه و میگه : من میدونم باید چکار کنیم ، آدرین به من گفت ازتون اجازه بگیرم که امشب بره رستوران با کاگامی و بهش بگه که دیگه دوستش نداره . گابریل میپره وسط حرف ناتالی و میگه : کاگامی هم قلبش میشکنه و
آکوماییش میکنمو اون از خونش میره بیرون و تو میری جعبه معجزه گر ها رو میاری و فاز 2 نقشه شروع میشه . شب حین جنگ لیدی باگ و نابود گر . مایورا : هاک ماث داریم بهش نزدیک میشیم(منظورش خودشو سنتی مانستره) . هاک ماث : آفرین ناتالی ولی کنترلش کن و نزار اون چیزی بخوره که بزرگ بشه و بعدشم پر رو ازش بیرون بکش و خنثی اش کن (سنتی مانستر رو میگه). مایورا : باشه هاک ماث.چند لحظه بعد به اتاق مرینت میرسن مایورا شکه میشه که لیدی باگ مرینته و سنتی مانستر رو خنثی میکنه و به شکل عادی برمیگرده و میگه : دوسو رمز گرامافون رو بزن . دوسو :باشه خانم.رمز رو میزنه و ناتالی جعبه رو برمیداره و سریع میاد بیرون و میگه : انجام شد هاک ماث .
برمیگرده خونه و تبدیل میشه میره پیش هاک ماث . هاک ماث : ناتالی لیدی باگ فکر میکنه شکست خوردم ولی نمیدونه این شکست خود پیروزی من. ناتالی : همینطوره قربان .هاک ماث تبدیل میشه و با ناتالی میرن زیر زمین که جسد امیلی اونجاست (امیلی مادرِ آدرین). ناتالی : قربان حدس بزنید که لیدی باگ کیه ، مرینت دوپین چنگ همکلاسی آدرین . گابریل :هااااااا......اون همه شکست از یه دختر بچه. میگه اون ........اون کتاب میراکلس هارو برای همین برده بود . ناتالی میگه : درسته . فردای اون روز.هاک ماث لایلا رو به یه چیزی مشابه قسمتی که ناتالی رو شرور کرده بود و کاری کرد هاک ماث بیشتر آکوما بسازه تبدیل کرد ولی قوی تر و
لایلا با قدرتش باد بزن مایورا و هاک ماث رو گرفت تقویت کرد که بتونن آکوما بیشتر و سنتی مانستر بیشتر بسازن . (حالا میرسیم به جایی که به معجزه آسا ها نیاز داشت). مایورا دوباره سنتی مانستره لیدی باگ رو ساخت و هاک ماث بهش همه معجزه گر هارو داد بجز زنبور و به مایورا گفت : این دور میخوام معجزه آسا ها دست بچه ها نباشه ولی کویین بی من هنوز با ماست. و گفت به بزرگ تر ها بدتشون ولی معجزه آسا زنبور رو خودش به کلوئی داد.وقتی لیدی باگ سنتی مانستری معجزه آسا ها رو پخش کرد هاک ماث اونارو و مردم رو آکوماتیز کرد و خودش به بالای برج ایفل رفت و مایورا هم کلی سنتی مانستر ساخت.(برمیگردیم پیش لیدی باگ و کت نوار)
لیدی باگ و کت نوار شروع میکنن به جنگیدن (اونم دست تنها) تا میان هر کس و هرچیزی رو از بین ببرن شرور های بیشتری روشون میریزن و اونا گیر میفتن . هاک ماث : اونا رو واسه من بیارین خودم میخوام معجزه آسا هاشونو بگیرم . لیدی باگ و کت نوار رو میبرین بالای برج ایفل و چند تا شرور اونا رو جلوی هاک ماث میگیرن. تا میگیرنشون لیدی باگ و کت نوار شرور هارو میندازن پایین و شروع میکنن با هاک ماث جنگیدن بعد از (مقابله هاک ماث )هاک ماث شروع میکنه همینطور یه آتیشای سیاهی پرت میکنه و لیدی باگ و کت نوار شروع میکنن چوب و یویوشون رو چرخوندن که یهو............
امیدوارم خوشتون اومده باشه و ببخشید مثل همیشه نبود مجبور بودم خیلی سریع بنویسم . که نرسیدم استیکر هم بزارم از قسمت بعد دوباره درست مینویسم. لطفا نظر بدید و داستان رو به دوستاتون معرفی کنید دوستون دارم ممنون ❤??
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام قشنگ بود ممنون میشم ۸رو بذاری
خوبه دوستا من یه داستان گذاشتم به اسم میراکس خوش حال می شم سر بزنید
سلامرقسمت ۶رو منتشر کردم امیدوارم خوشتون بیاد و ممنون بابت نظراتتون خوشحالم کردید ???
سلام
خیلی عالی بود
عالی بود همینطور ادامه بده
خوبه. منتظر ادامش هستم. راستى دوستان يه تست ساختم به نام دنياى خون آشامى. خوشحال ميشم همگى برين
خیلی عالی لطفا بعدی رو زود بزار